در زندان تهران بزرگ
اسماعیل گرامی
در زندان تهران بزرگ،
جایی که فضله ی موش ها گل های باغچه ات می شوند،
جایی که با سوسک ها هم غذا می شوی
و هر روز و هر شب با ساس ها می جنگی
مگس ها برایت " مرغ عشق " هستند!
در اینجا:
"در آخر دنیا" (چه نام با مسمایی !!)
وحشت حکومت را
از هجوم مردم به چشم می بینی!
هرچند دراین بیابان خشک وتشنه
گذری نیست کبوتران را
در اوج آسمان، عقاب ها برایت چرخ می زنند
چرخ می زنند و چرخ می زنند وچرخ می زنند
و آزادی را نوید می دهند.
اسماعیل گرامی
زندان تهران بزرگ
مرداد ۱۴۰۰
برگرفته از فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر