۱۴۰۰ اسفند ۱, یکشنبه

خواب: «برتولت برشت»/ برگردان: معصومه ضیائی

 

خواب

«برتولت برشت»

برگردان: معصومه ضیائی
 
شب‌ها اغلب خواب می‌بینم
دیگر نمی‌توانم خرج خودم را دربیاورم
میزهایی که می‌سازم، هیچ‌کس
در این کشور نیاز ندارد.
ماهی‌فروش‌ها
به زبان چینی حرف می‌زنند.
نزدیک‌ترین خویشانم
بیگانه به چهره‌ام نگاه می‌کنند
زنی که هفت سال با او خوابیده‌ام
در راهروی خانه به من رسمی سلام می‌کند
و لبخندزنان رد می‌شود.
می‌دانم
که آخرین اتاق خالی شده است
وسایل جمع شده‌اند
تشک پاره است
پرده جرخورده است
خلاصه، همه چیز آماده است
چهره‌ی مغموم مرا
بی‌رنگ کند
لباسی که در حیاط برای خشک شدن آویزان است
لباس‌ من است، خوب می‌شناسمش
نزدیک‌تر نگاه می‌کنم، حتا
درزها و تکه‌های وصله شده را می‌بینم
به نظر می‌آید
من از اینجا اسباب کشی کرده‌ام.
کسی دیگر
حالا اینجا زندگی می‌کند
حتا
توی لباس‌ام
 
 
برگرفته از فیسبوک:
Hoossein Kusha

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر