۱۴۰۰ بهمن ۳۰, شنبه

«شکاف»: سروده‌ی شاملو در رثای خسرو گلسرخی

 

سروده‌ی شاملو در رثای خسرو گلسرخی

 «شکاف»

شاملو

زاده شدن
برنیزه‌ی تاریک
همچون میلادِ گشاده‌ی زخمی.
سِفْرِ یگانه‌ی فرصت را
سراسر
در سلسله پیمودن.
برشعله‌ی خویش
سوختن
تاجرقه‌ی واپسین،
برشعله‌ی حرمتی
که درخاک راهش
یافته‌اند
بردگان
این چنین‌اند.
این چنین سرخ و لوند
برخار بوته‌ی خون
شکفتن
واین چنین گردن فراز
برتازیانه زارِ تحقیر
گذشتن
و راه را تاغایتِ نفرت
بریدن.
آه، ‌ازکه سخن می‌گویم؟
ما بی چرا زندگانیم
آنان به چرا مرگِ‌ خود آگاه‌هان‌اند.
 
تصویر: مزار خسرو گلسرخی در اولین روزهای تدفین
 
May be an image of outdoors and monument
 
 
برگرفته از فیسبوک: 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر