۱۴۰۳ فروردین ۱۱, شنبه

شعر امید، و لینک‌های کتاب‌ها، شعرها و مقالات مجید نفیسی(به‌فارسی و انگلیسی)!

 

امید

مجید نفیسی

امیلی دیکنسون "امید" را
پرنده‌ای می‌خوانَد
که در جان او آشیان دارد
و بی‌آنکه از او دانه‌ای بخواهد
پیوسته آواز می‌خواند.

من آن را چون جیرجیرکی دیدم
که در خواب‌های کودکیم ظاهر شد،
در شعرهای نوجوانیم بالید
و در هیاهوی یک انقلاب گم‌شد.

امروز در تبعید تنها مانده‌ام
اما هنوز هم
وقتی که به ایوان می‌روم
تا به تنها گلدان خانه‌ام آب دهم
آوای جیرجیرکی را می‌شنوم
که از پشت خیزران‌های همسایه
مرا به سوی خویش می‌خواند.

سوم نوامبر دوهزار‌و‌دوازده

https://iroon.com/irtn/blog/20143/hope/

Hope

 

Hope

Majid Naficy

Emily Dickinson calls “hope” a bird
Who has perched in her soul
And without asking for seeds
Sings incessantly.

I saw it as a cricket
Who appeared in my childhood dreams,
Grew in my adolescent poems
And disappeared in the hubbub of a revolution.

Today I am left alone in exile
And yet, when I go to the balcony
To water the only flower in my house,
I hear the sound of a cricket
Who is calling me
From behind my neighbor’s bamboos.


                November 3, 2012

 

***

لینک‌های کتاب‌ها، شعرها و مقالات مجید نفیسی(به‌فارسی و انگلیسی)

 
 
1 Poem: Hope
1 Poem: Lonely Nowruzشعر: نوروز تنها
1 Poem: Concerts of Exile شعر: کنسرتهای تبعید
گفت‌وگوی ویژه‌ی ایران اینترنشنال با مجید نفیسی، شاعر، زبان‌شناس و فعال سیاسی
کتاب مجید نفیسی "پیکار در پیکار: من و جنبش چپ" به رایگان در باشگاه ادبیات
مجید نفیسی: "مجتهد و جنسیّت" از کتاب "در جستجوی شادی"
بمناسبت نخستین سالگرد انقلاب ژینا, انتشارات کرم کتاب منتشر کرده است: جرأت به اندیشیدن و انقلاب ژینا: هجده مقاله از مجید نفیسی
Majid Naficy in Wikipedia
Music: Schumann: Op. Adventlied for soprano, chorus and orchestra
Access Now: Why Facebook’s proposed hate speech policy on Zionism would only add fuel to the fire
The New Yorker: The Rise and Fall of the Trad Wife
The New Yorker: This Easter, Is Christianity Still Promulgating Antisemitism?
The New Yorker: Online Gambling Is Changing Sports for the Worse
 
 
"And yet it does turn!" Galileo Galilei (1564-1642)
 
 

۱۴۰۳ فروردین ۱۰, جمعه

شعر جدید استاد شفیعی کدکنی «وای بر فتنه‌انگیزِ نجسِ ظلم‌کننده!» برای مردم فلسطین: فرهيختگان

 تارنگاشت عدالت

شعر جدید استاد شفیعی کدکنی برای مردم فلسطین

سه شنبه، ۰۷ فروردین ۱۴۰۳
 
 
برگرفته از: فرهيختگان
منتشر شده در تاریخ: ۶ فروردین ۱۴۰۳

وای بر فتنه‌انگیزِ نجسِ ظلم‌کننده!

پست اینستاگرامی دکتر شفیعی کدکنی برای مردم فلسطین!

استاد شفیعی کدکنی در واکنش به نظر یکی از مخاطبان که گفته: «پس در مورد ایران نظری نمی‌دید»، نوشته: «بیش از هزار پست در باره ایران فرهنگ و سرنوشت و رنج‌هایش نوشته شده، سروده شده و آمده است. انصاف شاخه‌ای از انسانیت است.»

 

 

؛؛

وای بر فتنه‌انگیزِ نجسِ ظلم‌کننده!
آواز را نمی‌شنود و تأديب را نمی‌پذيرد
و بر خدای خود تقرّب نمی‌جويد.
کاهنانش قُدس را نجس می‌سازند
و به شريعت مخالفت می‌ورزند.
خداوند در اندرونش عادل است
و هر بامداد حکمِ خود را روشن می‌سازد
و کوتاهی نمی‌کند،
اما مردِ ظالم حد را نمی‌داند.

 

*

https://www.edalat.org/node/1799

۱۴۰۳ فروردین ۱, چهارشنبه

بهار می‌شود: سیاوش کسرایی- مجموعه «خون سیاوش»/تارنگاشت عدالت (پیروان سوسیالیسم علمی)

 

تارنگاشت عدالت

بهار می‌شود

تارنگاشت عدالت (بايگانی)

یکشنبه، ۲۹ اسفند ۱۴۰۰
 
نویسنده: سياوش کسرايی
 
برگرفته از: مجموعه «خون سیاوش»
منتشر شده در تاریخ: بهمن ۱۳۳۹

 

 

«تارنگاشت عدالت» عيد نوروز را به همۀ خوانندگان و هم‌ميهنان گرامی صميمانه شادباش می‌گويد و موفقيت مردم و زحمتکشان ايران را در مبارزۀ خود برای صلح، استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی آرزومند است.

 

 

بهار می‌شود!

یکی دو روز دیگر از پگاه
چو چشم باز می‌کُنی
زمانه زیر و رو
زمینه پُرنگار می‌شود

زمین شکاف می‌خورد
به دشت سبزه می‌زند
هر آنچه مانده بود زیر خاک
هر آنچه خفته بود زیر برف
جوان و شسته رفته آشکار می‌شود

به تاج کوه
ز گرمی‌ نگاه آفتاب
بلور برف آب می‌شود
دهانِ دره‌ها پُر از سرود چشمه سار می‌شود

نسیم هرزه‌پو
ز روی لاله‌های کوه
کنار لانه‌های کبک
فراز خارهای هفت‌رنگ
نفس‌زنان و خسته می‌رسد
غریق موج کشتزار می‌شود

در آسمان
گروه گلّه‌های ابر
ز هر کناره می‌رسد
به هر کرانه می‌دود
به روی جلگه‌ها غبار می‌شود

در این بهار آه!
چه یادها
چه حرف‌های ناتمام
دلِ پُر آرزو
چو شاخ پُرشکوفه باردار می‌شود

نگار من!
امید نوبهار من!
لبی به خنده باز کُن
ببین چگونه از گُلی
خزان باغ ما بهار می‌شود

 

 سیاوش کسرایی

بهمن ۱۳۳۹
از مجموعه «خون سیاوش»

https://www.edalat.org/index.php/node/790

نوروز تنها، و لینک‌های کتاب‌ها، شعرها و مقالات مجید نفیسی(به‌فارسی و انگلیسی)!

 

نوروز تنها

مجید نفیسی


امسال نوروز تنهایم.
آزاد به لندن رفته
برای اجرای کنسرت
و با دوست ترک‌اش زوبین
به رستوران آشام می‌رود.

وندی در سانفرانسیسکو
از خلوت یوگا برگشته
و با دوست ازبک‌اش الومات
به رستوران شالیزار می‌رود.

من در سانتا مونیکا
تنها مانده‌ام
با بوی ماهی و سبزی پلو
و خیال مادرم
که هنوز سر سفره نیامده
تا بشقابهامان را پر کند.


هفدهم مارس دوهزار‌و‌بیست‌و‌چهار
 

https://iroon.com/irtn/blog/20117/

Lonely Nowruz

 

Lonely Nowruz

Majid Naficy

This Nowruz I’m alone.*
Azad has gone to London
To perform his concert
And will go to Asham Restaurant
With his Turkish friend Zubin.

Wendy in San Francisco
Has returned from her yoga retreat
And will go to Shalizar Restaurant
With her Uzbek friend Alomat.

I have remained alone
In Santa Monica
With the scent of fish and green rice
And the image of my mother
Who has not yet come to the table
To fill up our plates.

        March 17, 2024

*- Nowruz is the Persian New Year celebrated on the first day of spring.  

 

***

لینک‌های کتاب‌ها، شعرها و مقالات مجید نفیسی(به‌فارسی و انگلیسی)!

 
 
1 Poem: Lonely Nowruzشعر: نوروز تنها
1 Poem: Concerts of Exile شعر: کنسرتهای تبعید
گفت‌وگوی ویژه‌ی ایران اینترنشنال با مجید نفیسی، شاعر، زبان‌شناس و فعال سیاسی
کتاب مجید نفیسی "پیکار در پیکار: من و جنبش چپ" به رایگان در باشگاه ادبیات
مجید نفیسی: "مجتهد و جنسیّت" از کتاب "در جستجوی شادی"
بمناسبت نخستین سالگرد انقلاب ژینا, انتشارات کرم کتاب منتشر کرده است: جرأت به اندیشیدن و انقلاب ژینا: هجده مقاله از مجید نفیسی
Majid Naficy in Wikipedia
Music: Schumann: Op. Belsatzar, ballad
A Letter from a group of Iranian-American scholars and universityprofessors Abroad to Mr. Joe Biden, President of the United States on Ceace Fire in Gaza 
نامه جمعی از استادان ایرانی مقیم خارج به بایدن
Background Briefing with Ian Masters: Russian Opposition Now That Putin Has Awarded Himself a Blowout Election Victory | Concerns Inside the Intelligence
Community Over Trump's Bromance With Putin and Orban
The New Yorker: A Financial Reckoning for Donald Trump
The New Yorker: The Forgotten History of Hitler’s Establishment Enablers
 
 
 
"And yet it does turn!" Galileo Galilei (1564-1642)
 
 

۱۴۰۲ اسفند ۲۸, دوشنبه

کنسرت‌های تبعید - به آزاد، و لینک‌های کتاب‌ها، شعرها و مقالات مجید نفیسی(به‌فارسی و انگلیسی)

 

کنسرت‌های تبعید


مجید نفیسی

به آزاد


شهر به شهر
کشور به کشور
در کنسرت‌های انبوهت
کودکان تبعید را دیدار می‌کنی:

در برلن, ستاره را
که در هشت‌ماهگی از مرز گذشت
و اینک پسر سه‌ساله‌اش الیاس
فارسی، دری و آلمانی حرف می‌زند

در استهکلم، رزا را
که در شانزده‌ماهگی پدرش را
در میدان تیر از دست داد
و در چارسالگی اولین شعرش را نوشت.

تو زاده‌ی آن اضطرابی
هر چند بیرون از ایران
به جهان آمدی
و امروز "پرتقالهای احساسی" ات را
به سوی هر کس پرتاب کنی.

دهم آوریل دوهزار‌و‌بیست‌و‌دو

https://iroon.com/irtn/blog/20108/concerts-of-exile/

***

Concerts of Exile

 

Concerts of Exile

Majid Naficy

        For Azad


City to city
Country to country
In your packed concerts
You meet children of exile:

In Berlin, Setareh
Who crossed the border at eight months old
And now her three-year-old son  Elias
Speaks Persian, Dari and German;

In Stockholm, Rosa
Who at sixteen months old
Lost her father in the execution field
And at age four wrote her first poem.

You were born of that anxiety
Although you came to the world
Outside of Iran
And today you throw your Emotional Oranges
Toward everybody.

        April 10, 2022  

***

Emotional Oranges: Better Apart

https://iroon.com/irtn/music/15450/better-apart/

***

 

لینک‌های کتاب‌ها، شعرها و مقالات مجید نفیسی(به‌فارسی و انگلیسی)

 
 
1 Poem: Concerts of Exile شعر: کنسرتهای تبعید
Music: Emotional Oranges: Better Apart
آوای تبعید شماره 39 
1 Poem : Time  شعر: زمان
گفت‌وگوی ویژه‌ی ایران اینترنشنال با مجید نفیسی، شاعر، زبان‌شناس و فعال سیاسی
1 Poem: Everyone Is Gone
شعر: همه رفته‌اند 
کتاب مجید نفیسی "پیکار در پیکار: من و جنبش چپ" به رایگان در باشگاه ادبیات
مجید نفیسی: "مجتهد و جنسیّت" از کتاب "در جستجوی شادی"
Ezzat Tabaiyan’s Last Will Before Her Execution
وصیتنامه‌ی عزت پیش از تیرباران
For the First Anniversary of “Woman, Life, Freedom” Uprising in Iran Kerm Ketab Publication releases its first book in Persian: Dare to Think and the Jina
Revolution
Eighteen Essays by Majid Naficy
بمناسبت نخستین سالگرد انقلاب ژینا, انتشارات کرم کتاب منتشر کرده است: جرأت به اندیشیدن و انقلاب ژینا: هجده مقاله از مجید نفیسی
Majid Naficy in Wikipedia
Background Briefing with Ian Masters: The Russian Elections and Putin's Plans to Stoke Divisions in an Already-Divided America | The Increasingly Visible
Role of Vice President Harris in the Campaign Underway | Trump's GOP Keeps Lowering the Bar With Greater Ignorance, Vitriol, Clownishness and Vulgarity
The New Yorker: How Foreign Policy Became a Campaign Issue for 2024
The New Yorker Radio Hour: Judith Butler Can’t “Take Credit or Blame” for Gender Furor
The New Yorker: New in Town
The New Yorker: Rediscovering Obama’s Irish Roots
Vox Populi: Brenna R. Hassett: The Evolution of the Human Pair Bond
 
 
"And yet it does turn!" Galileo Galilei (1564-1642)
 
 

۱۴۰۲ اسفند ۱۸, جمعه

«خورشید زنان»: محمود خلیلی

«به یاد تمامی زنان کارگر و زحمتکش،  مادران،

زنان انقلابی و مبارز و زنانی که با خون خود

آزادی و سوسیالیسم را در جدال با سرمایه داری

سرودی ساختند برای نسلی دیگر»

« خورشید زنان »

 

روزی خورشید ما هم خواهد تابید

و آسمان رنگ دیگری خواهد داشت 

                             و زندگی نیز

منهم از زنی زاده شده ام 

همانند همه انسانها 

من هم از زنی زاده شده ام 

که گل بوته های وجودش را 

بر فرشی از درد نقش زده اند 

با سر پنجه ای از زخم 

وقلبی خونین 

مانند میلیونها زن 

در کشاکش درد و کار 

بی هیچ امیدی، 

بی هیچ پاداشی، 

برای داشته های وجودش 

و نداشته های حیاتش 

گناه من زاده شدن

در سرزمین پر دردیست 

که کودکانش نان را در حاشیه بیابانها

و در انبوه ماشین ها 

با دسته گلی در دست می جویند 

و گاهی، فقط گاهی 

 در لابلای صفحه های چرکین روزنامه ها 

با عکس و تفسیری رنگ پریده 

کودکان خیابانی، زنان خیابانی

گرسنگان خیابانی، نام نهاده شده اند 

 در جدال با گرگان خیابانی 

اوباش و چماق به دستان سرمایه 

پلیس و گزمه های بسیج 

با عکس های رنگین و چفیه بر گردن

آویزان در بیلبوردها و دیوارهای غمزده شهر 

سرداران اصلاحات و سازندگی

با وعده بازگشت به دوران رهبر جلادان  

رنگ بهار را به یغما برده اند

بوی تعفن یارانه ساندیس 

هنگام لگد مال کردن انسانیت 

فضای نیرنگ و ریا و وعده بهشت

فریاد در گلو شکسته زنان و مردان گمنام

در حصارها و باروهای زندان

با صف طویل منتظران اعدام

روزی خورشید ما هم خواهد تابید

و آسمان رنگ دیگری خواهد داشت 

                             و زندگی نیز

 محمود خلیلی

15 اسفند 1389 (6 مارس 2011)

۱۴۰۲ اسفند ۱۷, پنجشنبه

قـو خورشيـد را انتظـار مـى كشـد: از شعرهای زندان احسان طبری

 قـو خورشيـد را انتظـار مـى كشـد

از شعرهای زندان احسان طبری  

منبع: از کتاب "حماسه نبرد انسان، دیالکتیک شعرهای زندان طبری"؛ نوشته زنده یاد فرهاد عاصمی 

                        

    - بمناسبت ٨ مارس روز جهانى زن -

ترا انكار كردند، لطافت گلگونت را، اشك ‏هاى چون خونت را، نگاه عاشقانه ‏ات را، زيبائى شاعرانه ‏ات را.

سقف خانه‏ هايت را كوتاه ساختند، بر دريچه  ‏هاى آرزويت گل گرفتند،

و آسمانِ خانه‏ ات هماره ابرى بود، و تو خورشيد را انتظار مى كشيدى.

          ***

دنيايت را باغچه‏ اى نهادند، در حياط خلوت خانه‏ ات،

كه با پرچين غمينِ تنهايى  ...  محصور شده بود،

قلبِ خونينت را كاشتى،

و زبان خاموش و شيرينت را، و رنج‏ ها را، و قصه ‏هاى بى پايانِ حقارت ‏ها را، و تو خورشيد را دردمندانه انتظار مى كشيدى.

          ***

آسمان بر تو حكم راند،     

به كثرت باران ‏هايش،

و ترا نيمه خواند.

زمين بر تو شوريد، و ترا انسانى حقير ناميد.

حاكمان و محكومان، توأمان بر تو حكم راندند.

همسرانت بر تو حكم راندند

و تو، مرهم دردهايشان بودى.

عاشقانت بر تو حكم راندند

آنانى كه نوازش دستانت را تمنا مى كردند،

فرزندانت بر تو حكم راندند

هم آنانى كه ديروز از پستان‏ هايت شيره حيات مى مكيدند.

و آسمان گواه بود، و ماه و خورشيد گواه.

ترا در حرير پيچاندند، و تو هيچ نگفتى، و دردمندانه نگاه مى كردى مظهر خورشيد را.

تو را در سرير خواستند، و تو هيچ نگفتى، و نگاه مى كردى.

ترا چون تابلويى رنگين، بر ديوار سرد خانه ‏ها آويختند، و تو هيچ نگفتى، و باز هم نگاه مى كردى.

           ***

اگر مرا بر دار كردند، ترا خوار كردند.

اگر لبخند را از لبانم گرفتند، ترا هرگز لبخند نياموختند.

اگر بال‏ هاى مرا شكستند، ترا هرگز پرنده نخواستند.

من زيستم، و تو زيستى شكيبا، در انتظار دراز و دردآور خورشيد.

يك روز، چون امروز، خورشيد به خانه ‏مان آمد، همانگونه كه بر تو تابيد، بر من تابيد و بر غنچه تابيد.

تو شكفتى، من شكفتم، و گل ‏هاى باغچه شكفت،

و پرنده ‏اى كوچك، اما خوش آواز، بر پرچين غمين حياط خانه‏ مان نشست،

و در جشن افتتاح عطر باغچه ‏مان، شادمانانه خواند،

و تو خواندى و من خواندم و آنگاه هم ‏صدا شديم، و يك صدا خوانديم.

«یک زن» – ترانه زنان سازمان ملل


 

                            «یک زن» – ترانه زنان سازمان ملل


https://www.youtube.com/watch?v=Dnq2QeCvwpw&list=PL3rc8FEOW8SaXAqofHn21SFEe0m7IDBEd


 

در سال ۲۰۱۳، بیست و پنح خواننده و نوازنده مشهور، زن و مرد، از چین تا کاستاریکا، از مالی تا مالزی گرد هم آمدند تا پیام اتحاد و همبستگی ما «یک زن» هستیم را اشاعه دهند.

این آهنگ که در روز جهانی زن، ۸ مارس ۲۰۱۳ منتشر شد، یک فریاد جمعی است که شنوندگان را تشویق می‌کند به کوشش برای حقوق زنان و برابری جنسیتی بپیوندند. «یک زن» برای زنان سازمان ملل، قهرمان جهانی زنان و دختران در سراسر جهان نوشته شد، تا از مأموریت خود و گوشش برای بهبود زندگی زنان در سراسر جهان تجلیل نماید. «یک زن» به ما یادآوری می‌کند که با هم می‌توانیم بر خشونت و تبعیض علیه زنان غلبه کنیم و به آینده‌ای روشن‌تر نگاه کنیم: «ما خواهیم درخشید!» به ما بپیوندید و به انتشار این خبر کمک نمایید، و از این جشن موسیقایی زنان در سراسر جهان لذت ببرید.

تمام عواید «یک زن» به زنان سازمان ملل خواهد رفت تا از کار ما برای توانمندسازی زنان و بهبود زندگی آنها در سراسر جهان حمایت کند. ما از شما به خاطر حمایت‌تان متشکریم.

 

یک زن

در کیگالی، او از خواب بیدار می‌شود،
او انتخاب می‌کند،
در هانوی، ناتال، رام الله.
در طنجه، او نفس می‌کشد،
صدایش را بلند می‌کند،
در لاهور، لاپاز، کامپالا.
اگرچه او نیمی از جهان از من دور است
چیزی در من می‌خواهد بگوید…

ما یک زن هستیم،
تو گریه می‌کنی و من صدایت را می شنوم.
ما یک زن هستیم،
تو رنج می‌کشی و من هم رنج می‌کشم
ما یک زن هستیم،
امید تو امید من است
خواهیم درخشید

در خوارز او حقیقت را می‌گوید،
او دست دراز می‌کند،
سپس به دیگران می‌آموزد که چگونه.
در جیپور، او نام خود را می‌دهد،
او بدون شرمندگی زندگی می‌کند
در مانیل، سالتا، امبو.
اگرچه ما تا حد ممکن متفاوت هستیم،
ما وصل هستیم، او با من

ما یک زن هستیم،
شجاعت تو مرا قوی نگه می‌دارد.
ما یک زن هستیم،
تو آواز بخوان، من همراهی می‌کنم .
ما یک زن هستیم،
رویاهای تو از آنِ من است
و ما خواهیم درخشید
خواهیم درخشید

و یک مرد، صدای او را می‌شنود.
و یک مرد، نبرد او را پیش می‌برد.
آن مرد، روز به روز شیوه‎های کهن را رها می‌کند
یک زن در یک زمان.
اگرچه او نیمی از جهان از من دور است،
چیزی در من می‌خواهد بگوید.

ما یک زن هستیم،
پیروزی‌های تو همه ما را بالا می‌برد.
ما یک زن هستیم،
تو بپا خیز و من بلند قامتم.
ما یک زن هستیم،
دنیای تو از آنِ من است
و ما خواهیم درخشید
بدرخش، بدرخش، بدرخش.
خواهیم درخشید
بدرخش، بدرخش، بدرخش.
خواهیم درخشید
بدرخش، بدرخش، بدرخش

 

https://www.unwomen.org/en/about-us/about-un-women/un-women-song

۱۴۰۲ اسفند ۱۴, دوشنبه

همه رفته‌اند(بفارسی و انگلیسی): مجید نفیسی

 

همه رفته‌اند

مجید نفیسی

همه رفته‌اند. شگفتا!
نوبت من کی فرا‌می‌رسد؟
شاید مرگ می‌داند که هنوز
کارهای ناتمام بسیار
به جا مانده‌اند:
شعرهایی که ننوشته‌ام
کتاب‌هایی که نخوانده‌ام
نوه‌هایی که ندیده‌ام
پیروزی "زن، زندگی، آزادی" در ایران
و شکست کیش ترامپ در آمریکا.

با این همه، مرگ روزی فرامی‌رسد
و مرا با خود خواهد برد.
ولی، تویی که این شعر را پسانگاه می‌خوانی
مرا دوباره جان خواهی داد.


دوم مارس ۲۰۲۴

https://iroon.com/irtn/blog/20072/everyone-is-gone/

Everyone Is Gone

 

Everyone Is Gone

Majid Naficy


Everyone is gone. Strange!
When will my turn arrive?
Perhaps death knows
That many unfinished works
Have still remained:
The poems I have not written,
The books I have not read ,
The grandchildren I have not seen,
The victory of “woman, life, freedom” in Iran
And the defeat of Trump cult in America.

Yet, one day death will arrive
And carry me with it,
But you who read this poem afterwards
Will give me life again.

        March 2, 2024