ای ماه بلند
مجید نفیسی
ای ماه بلند
به من بگو
آن بالا چه می کنی؟
تو هم، یک روز از سرزمینت جدا شدی.
آیا به یاد می آوری آنشبی که مرا
تا آخرین دهکده ی مرزی بدرقه کردی؟
من فریاد زدم: "ای ماه!
تو نشانِ آزادی منی"
و دیگر به پشت سر نگاه نکردم.
امشب نشسته ای آن بالا
پشت پنجره ی خوابگاه من
و چون غربت زده ای از دور
به زادگاهِ زمینی ات نگاه می کنی.
14 فوریه 2003
Oh, High Moon
By Majid Naficy
Oh, high moon!
Tell me
What are you doing up there?
You, too, one day
Separated from your homeland.
Do you remember that night
When you sent me off
At the last border village?
I shouted: “Oh, moon!
You are the mark of my freedom”,
And I have not looked back since then.
Tonight,
You are sitting up there, homesick
Behind the window of my bedroom
And from afar
You are looking at
Your earthly birthplace.
February 14, 2003
Please like me at:
"And yet it does turn!" Galileo Galilei (1564-1642)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر