۱۳۹۳ مرداد ۱۶, پنجشنبه

ای کاش بال پروازی بود: بهنام چنگائی

ای کاش بال پروازی بود

behnam chengaee

 

 

 


بهنام چنگائی

 peace dove

ای کاش بال پروازی می بود

و من

پرمی کشیدم به سوی رویاهای آزاد مردمی

تا غخمواری سرمستان سیر را بیدار می کردم.

پر می کشیدم بر بالا بالاهای مهرِ انسان

تا دشمنی ها را رسوا می کردم

تا "حسرتچشمی" های حقیر ملی را ویار می کردم

تا شمشیر خونین عقیدتی را

بیکار می کردم.

ای کاش بال پروازی می بود

پر می کشیدم بر سقف بلند آبی آزادگی

تا زنجیریان نخوت را از خودخواهی جدا می کردم.

تا "همنوعدوستی" را ز بند رشک رها می کردم.

و پر می کشیدم بر اعماق درد نداران

پر می کشیدم به سوی نجاتِ نان

برای خوشبختی نوع انسان.

پر می کشیدم بر خرابه های ظلم و مظلومان

و بی پناهان و جگرسوختگان دنیا را با اشک هایم نوازش می کردم

و زندگی ام و نانم را با همگان تقسیم می کردم.

من اینجا مانده ام تنها

نه از درد دل دوست گم شده ام خبری ست

و نه از روزهای موعد بهاری مادرم.

اما،

کلاغان سیاهِ سیه کردار

بر موج های امید فردای بهتر ایران و جهان

همچنان،

 آوای تفریق می سرایند.

و من

در هیچ دیاری غریبه نبوده ام

اما، ای کاش بال پروازی می بود

تا بر گُله گُله های دیاران رنگین جهان بالی می کشیدم

نه به نام " لـُر" و یا هر که

تنها با نام انسان

و انسانیت دریده ی کشور و جهانم را

تیمار می کردم.

بهنام چنگائی 16 مرداد 1393

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر