۱۳۹۱ دی ۲۲, جمعه

آهوان سُم کوب ٬برای سکینه پایان٬بفارسی و انگلیسی:مجید نفیسی!

دریافتی:

آهوان سُم کوب


nafisi,majid

مجید نفیسی

برای سکینه پایان

هر بار که آبِ به جوش آمده
سُم می کوبد، سُم می کوبد
بر جداره ی تنگِ کتری،
جاده ی کوبیده ی ذهنم را
گله ی وحشی هزاران آهوی ناگرفته
پُر می کند.
سکینه با لَچک سفید بر سر
لبخند می زند
و پیمانه ی چای را
تکان، تکان می دهد.
"سکینه جان!
آیا هنوز هم در تاریکی بامداد
آتش به دلِ سماور می اندازی؟"
انگشتانِ گُر گرفته ام را
زیر آبِ یخ شیر می گیرم:
آتش در دل
اما آهوان سُم کوب
همه گریخته اند.
27 ژانویه 1986


The Galloping Gazelles


By Majid Naficy


For Sakineh Payan

Whenever the boiling water


Gallops inside the kettle's narrow walls,


The travelled trail of my mind


Fills with a wild herd


Of thousands of unbound gazelles.


Sakineh, with white shawl on her head,


Smiles and shakes the tea measure.


“Sakineh, dear,


Do you still light


the heart of the samovar


in the darkness of the dawn?”


I put my burnt fingers


Under the ice cold water:


Fire in the heart


But the galloping gazelles


Have all fled.


January 27, 1986


Please like me at:


http://www.iroon.com/irtn/blog/446h3>

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر