دریافتی:
"بالاخانه" بخوانَمش یا "بهارخواب"؟
مهتابی
مجید نفیسی
به کِلی ادواردز
"بالاخانه" بخوانَمش یا "بهارخواب"؟
ولی "مهتابی" که زیباتر است:
این
پستانِ نوغنچه ای را
که دلبرانه لم داده
بر سینه ی سنگی هر خانه،
این دستِ
بازِ پذیرا را
که از کنارِ هر پنجره ای برآمده
به تمنّای چیزی گم
شده.
عصرهنگام در کلارآباد
در بالاخانه می نشینم
و چای خود را
با بوته
های چای قسمت می کنم،
و شباهنگام در اصفهانَک
به بهارخواب می روم
تا
جیرجیرکِ آشنای خود را
دوباره پیدا کنم.
ولی حالا در ونیس بیچ
بگذار در
این مهتابی بنشینم
و با تو سیگاری دود کنم.
14 ژانویه 1986
Moonlight Porch
By Majid Naficy
For Kelly Edwards
Should I call it “veranda” or “spring terrace”?
But “moonlight porch” is more beautiful:
This newly-budding breast
Which has leaned back charmingly
To the stone chest of each house,
This open, inviting hand
Which has stretched out near each window
Longing for something lost.
In the evening in Kelar Abad
I sit in the veranda
And share my tea
With tea bushes,
And at night, in Isfahanak
I go to the spring terrace
To find my intimate cricket.
But now in Venice Beach
Let me sit in this moonlight porch
And smoke a cigarette with you.
January 14, 1986
Please like me at:
http://iroon.com/irtn/blog/473/
"And yet it does turn!" Galileo Galilei
(1564-1642)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر