۱۳۹۲ آذر ۱۱, دوشنبه

"آقای کارفرما،تولدت مبارک": علی رسولی


"آقای کارفرما،تولدت مبارک"


ali rasooli


آقای کارفرما،تولدت مبارک
برای این مناسبت،چند روز مرخصی گرفته ای؟
اصلا نیازی به مرخصی هست؟
به جرم غیبت،اخراجت نمی کنند؟
برای کیک تولدت،چقدر پرداختی؟
دستمزد یکماه ما،پول کیکت می شود؟
در کدام ویلا شمع ها را فوت می کنی؟

آقای کارفرما، اگر ما جان نکنیم
وخونمان در کار مرده ی شما نریزد
شما می توانید کارفرما باشید؟
می توانید استثمار کنید؟

آقای کارفرما
هیچوقت دست هایت سر کار یخ بسته اند؟
از داربست افتاده ای؟
هیچوقت پاهایت زیر واگن های زغال رفته اند؟
هیچوقت میان چنگال کار، ضجه ی مرگ را سرداده ای؟

آقای کارفرما، تولدت مبارک
بازهم کاری کنید که باور کنیم این سرنوشتی تعیین شده است
کاری کنید از مسلسل هایتان بترسیم
و هر روز تکرار این بردگی باشد.

آقای کارفرما
بازهم کشیش ها را بفرستید
وقتی می گویند تشکل گناه است
وقتی از دنیای زیبای بهشت حرف می زنند
و ما را از زمین به آسمان می برند
اشک هایشان می ریزد
دلمان برای حرف های قشنگشان تنگ است
دلمان برای امید بستن به آن دنیا تنگ است
که گویا دیگر کار نمی کنیم.
راستی آقای کارفرما
چه تضمینی هست
شاید در دنیایی که کشیش ها می گویند،بازهم کارگر باشیم
شاید هر روز از داربست های بهشت بیفتیم
و هرشب کابوس بیکاری ببینیم.
کشیش ها با شما هم از آن دنیای خیالی گفته اند؟
یا با هم از خرید و فروش سهام حرف می زنید؟

آقای کارفرما
رنگ سرخ جشنت
عصاره ی مرگ ماست
هنگامی که میان اره های کار متلاشی می شویم
هنگامی که تیغ های کار،دست هایمان را می ربایند
لبان ترک خورده ی کودکان کار است
که سپیده دمان شبنمی سرخ از آن می چکد.

آقای کارفرما،تولدت مبارک
بازهم کاری کنید
که ما به اسم مذهب،نژاد و ملیتِ متفاوت
برده بودن خویش را فراموش کنیم
و جنگ با شما گناهی بیش نباشد.

راستی آقای کارفرما
کشیش ها می گویند:
ما و شما انسان هایی برابریم
این واقعیت دارد آقای کارفرما؟
این واقعیت دارد؟
ما و شما برابریم؟
برابریم آقای کارفرما؟
علی رسولی (اورست)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر