ترانه ی *تبعید*
مینا اسدی
شباهنگام
مسافرهای خونین دل
به شو ق عشق وآزادی
به امیّد رهایی پر کشان رفتند.
گهی افتان ، گهی خیزان
خمیده پشت
با خورجینی از ترس و غم و و حشت
زن و مرد و جوان رفتند
ز میهن دل بریدند و به سوی بی نشان رفتند.
نه دیاّری و نه یاری
تباهی بود ، ذلت بود و بیزاری
نه برگی بود و نه باری
برای یک نفس ، یک لحظه ، یک دم
از کران تا بیکران رفتند.
شباهنگام
مسافرهای خونین دل
به شوق عشق و آزادی
به امید رهایی پر کشان رفتند.
خمیده پشت با خورجینی از ترس و غم و وحشت
زن و مرد و جوان رفتند.
گروهی مانده در تبعید
گروهی پای در زنجیر زندانبان
به نام نامی انسان
تو ای خورشید آزادی
به شام تیره ی میهن
بتاب و خانه روشن کن.
مینا اسدی.....سال دوهزار و دو....استکهلم
برگرفته از سایت گزارشگران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر