۱۳۹۱ مرداد ۱۵, یکشنبه

عصيان توده ای!: حسن جداری ، به فارسی و ترکی!

عصيان توده ای!
حسن جداری

ترجمه از شعر ترکی

از اين عصيان توده اي، با شور و اشتياق، استقبال ميکنم
اين قدرت و اين عزم و ايمان را در توده ها ،می ستايم.
ميخواهم با دست خلق، خانه ظلم، ويران گردد.
اين حاکمان بيوجدان را ، در اريکه قدرت، نه بينم
درکجای دنيا، اينهمه بيداد و استبداد ،وجود دارد؟
از اين بيش ، زندان و شلاق را، نمی خواهم!
از اينهمه شکنجه و اعدام،به ستوه آمدم
اين دوران پر از غصه و اندوه را نمی خواهم.
سرتاسر اين ميدانهای هولناک را گشته ام
در هر طرفی ، هزاران انسان غرقه در خون، ديده ام
گوئی احوالات سرزمينم را با خون، نوشته اند
بر روی خاک ، خون لخته شده، فراوان، ديده ام
با دقت، به تاريخ اين سرزمين، نگاه افکنده ام
هم شيخ وهم شاه را ، دشمن توده ها ديده ام
شاهان پهلوی ، اين سرزمين را پنجاه سال، چپاول کردند
اين غارتگری را در اشعارم، افشا کرده ام
شاه رفت و شيخ آمد و شيخ از شاه هم بدتر شد
شيخ و فقيه و ملای شارلاتان ، به چه دردم ميخورند؟
خادم تهی دستان هستم،کارگران رفيقانم، ميباشند
سرمايه دار و پولدار و اعيان، به دردم نميخورند!
اگر طبقه کارگر ، از بند ستم و اسارت، رها نگردد
توران، هند ، چين يا ايران، به چه دردم ميخورد؟
باغهای پر از گل و غنچه تبريز را بياد می آورم
هر زمانی که در شاخه گل،بلبل نالانی را می بينم!
در همين دنيا ، با بهشتی روئی ، انس و الفت دارم
ای زاهد، هزار روضه رضوان را به تو بخشيد م!
ذره ای از اين حاکمان خونخوار، باک ندارم
دير گاهی است که اين جان شيرين را، به جلاد سپرده ام
پايان
********

کوتله وی عصيان !
حسن جداری
شوقيله آلقيشليرام بو کوتله وی عصيانی ،من
خلق ده ، بو قدرت و بو عزم و بو ايمانی ،من
خلق اليله ايستيرم برباد اولا ظولمين ائوی
گور می يم قدرتده، بو حکام بی وجدانی ، من
هانکی يئرده، بير بئله ، بيداد و استبداد اولار
بوندان آرتيق نيليرم، شلاقی يا زنداني، من
تنگه گلديم ، بير بئله اشکنجه دن ، اعدام دن
ايسته مم بوغصه لي، محنتلی بير دورانی ، من
گز ميشم بو قورخولی ميدان لاري، باشدان باشا
هر طرفده، گورموشم ، مين قانينه غلطانی ، من
سانکی قانيله يازيبلار يوردومون احوالی نی
توپراق اوسته گورموشم ،چوخ لخته لنميش قانی ، من
دقت ايله باخميشام بو اولکه نين تاريخينه
خلقه دوشمن گورموشم، هم شيخي، هم سلطانی ، من
پهلوی لر ائتديلر بو يوردی غارت، اللی ايل
ائتميشم شعريم ده افشا، بيله بير تالانی ، من
شاه گئتدي، شيخ گلدي، اولدی شاهدان دا بئتر
نيليرم شيخی ، فقيهی ، شارلاتان موللاني،من
خاديمم يوخسوللارا، يولداشلاريم دور ايشچيلر
نيليرم سرمايه داري، پوللوني، اعيانی ، من
فعله صنفی اولماسا ظلم و اسارت دن، خلاص
نيليرم توراني، هندي، چينی يا ايراني، من
ياده ساللام تبريزين گول لی ، چيچک لي، باغلارين
گول بو داغيندا گورنده، بولبول نالانی ، من
بير بهشتی روی ايله،وار بوردا،انس والفتيم
زاهدا وئرديم سنه، مين روضه رضواني، من
يوخدی با کيم ذره جک، بوقان سوران، حکامدن
وئرميشم جلاده ، چوخداندي، بوشيرين ، جاني، من

14 مرداد 1391
برگرفته از روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر