بياموز و رهان اين توده از جهل فرزاد جاسمی زمانه چون جهنم زين عوام است بياموز و رهان اين توده از جهل ز جهل اورنگ جاهل بر دوام است بياموز و رهان اين توده از جهل يکی ويرانسر گرديده ميهن تبهکاران در آن در ترک تازی به بند فرهيخته جاهل را مقام است بياموز و رهان اين توده از جهل يکی دوزخ به پا بيچاره مردم درون آتشند بی هيچ گناهی شرنگ اولاد زحمت را به جام است بياموز و رهان اين توده از جهل زنان و کودکان خوارند و بی قدر سفيهان دم زنند از علم و دانش ترا نيست غصه و دنيا به کام است بياموز و رهان اين توده از جهل ربوده موج خون اين مملکت تو بتر از شيخ و زاهد خود پسندی منيّت تا به کی عمرت تمام است بياموز و رهان اين توده از جهل تو روشنفکر اين ملکی حذر کن پس از سی سال و اندی از تفرّق ز خود خواهی تو ظلم پر دوام است بياموز و رهان اين توده از جهل نه از بگذشته ی خود انتقادی نه پندی بشنوی از دهر و تاريخ ترا برنامه و تاکتيک کدام است بياموز و رهان اين توده از جهل شدی همدست شيخان بی تعقل نمودی انقلاب و خانه ويران کنون هم قدرتت فکر مدام است بياموز و رهان اين توده از جهل چه نادر باشدی هر روبه شيرست چو نادر ملک بستاندن ز گُرديست به گفتار گستهم هم پای سام است بياموز و رهان اين توده از جهل نشينی تا به کی تا خواجه از در برون و افسر و ديهيم بخشد جهانی خواجه را اکنون به کام است بياموز و رهان اين توده از جهل مهيا خواجه را نفت است و بازار خدا و لشکری تا توده در بند ز دينش طعمه و پندار و دام است بياموز و رهان اين توده از جهل تو دزد با چراغی اين ولايت ز تو بس ضربه ها در طول تاريخ فزون بار گناهت از عوام است بياموز و رهان اين توده از جهل *** بيست و يکم ارديبهشت ماه 1391
|
http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20120510141139.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر