۱۳۹۳ آذر ۳, دوشنبه

کار شعر...: جعفر مرزوقی (برزین آذرمهر)

کار شعر...

jafar mazroughi (2)













جعفر مرزوقی (برزین آذرمهر)

تا گرگ بیداد

د رَ د به دندانِ ستم تن ز آهو ی داد؛

درهر سرآشیبی ،
نشانی از فرازی تازه جستن ؛

از صخره‌ها ی سخت سر،
سر بر کشیدن؛

از غنچه ی نا گشته گل هرگز،
سرودن؛
بر بوته‌های تشنه ی فقر
ازجوهر جان ،

شبنمی رخشان دماندن؛
از خنده‌های له شده ،
از بوسه‌های داغ نفرت خورده انگار؛
چیزی نوشتن
گر نیست کار شعر،
گو پس چیست کار ش؟!

جعفر مرزوقی (برزین آذرمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر