۱۳۹۳ آذر ۲, یکشنبه

سرود كارگراني كه زندان اوين را ساختند٬ بفارسی و انگلیسی: مجید نفیسی

evin
طرحی از سودابه اردوان​

سرود كارگراني كه زندان اوين را ساختند

majidnaficy_260_2 (2)
مجید نفیسی


مي كِشيم، مي كِشيم، بر دوش مي كِشيم
از درون راهروهاي تاريك
و ديوارهاي بلند را بالا مي بريم
بر فراز داربست هاي باريك.

آنها چشمان ما را مي بندند
و تنها بهنگام كار مي گشايند.
ما در گروههاي كوچك كار مي كنيم
و سربازان مسلح بگِرد ما مي چرخند.

چه كسي درين راهروها پاس خواهد داد
و چه كسي درين حجره ها منتظر خواهد ماند؟
چه كسي تازيانه را بالا خواهد برد
و چه كسي دردِ گزنده را فرو خواهد خورد؟

هر شب كه به خوابگاه خود باز مي گرديم
پرسش ما از هم اين است:
"كي از اين كار سر باز خواهيم زد
يا درين بند نقبي خواهيم گشود؟"

افسوس! پرسشهاي ما بي پاسخ مي مانند
و دست هاي ما آلوده.
اما آنها كه اينجا در بند خواهند بود
از اينهمه با اشباحِ ما سخن خواهند گفت.

يكروز بنياد اين نُه تو پايان خواهد گرفت
و پيكرهاي ما در زير آن دفن خواهد شد.
اي دادخواهان كه روزي اين راز را مي گشائيد
اين زندان را به بناي يادبودي بدل كنيد.

        25 مه 1998


The Song of Workers Who Built Evin Prison




        By Majid Naficy

We carry, carry loads on our shoulders
From within dark galleries
And we erect high walls
Over narrow scaffolds.

They put blindfolds on us
And only remove them at work.
We work in small crews
And armed soldiers circle around us.

Who will be guarding in these galleries
And who will be waiting in these cells?
Who will raise a whip
And who will swallow a biting pain?

Each night that we return to our chambers
We ask this question of each other:
“When will we refuse to do this job
Or dig a tunnel in this prison?”

Alas! Our questions remain unanswered
And our hands dirty.
Yet those who will be kept in these wards
Will tell our ghosts everything.

One day the foundation of this labyrinth will finish
And our corpses will be buried under it.
Oh seekers of justice who will unearth this secret
Change this prison into a monument.

        May 25 1998

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر