من و ميهن! فرزاد جاسمی ز مژگان دل چکد نی قطره خون که سرخ رويم کند يا گونه گلگون در اين خاکی که ايرانست نامش ز توده از ازل بر سنگ جامش ستم ها ديده است از خيل شاهان مدام بيداد و ظلم از دين پناهان نه از حزب و گروهی ديده ياری نه سياسی ورا از شانه باری به ويژه اندرين سی سال و اندی که شيخ با نام دين عمرش به گندی شده بازيچه ی ملای نادان علوم و دانش و فرهنگ و انسان نظام آفرينش چرخ گردون به حکم شيخ درهم گشته وارون وجود شيخ قانونست عدالت نشان سروری پستی رذالت به هر صبح چهره ی خورشيد تابان ز دريايی ز خون گردد نمايان همه جا صحبت از اعدام و دار است فساد و فقر و فحشاء سنگسارست نمايد اعتياد بيداد و غارت ز انسان جان ستانند با اشارت هزاران تن به زندانند و زنجير چو آهو صيد شيران را به نخجير شکارگاهيست ميهن شيخ چو صياد کند کشتار و هستی ها دهد باد هنرور مردمان در دام افسون سپاه کارگر دائم جگر خون ز برزيگر فقط نامی به دوران شرافت زير پا له در خيابان کند ناموس ميهن تن فروشی به صيغه شيخکانش پرده پوشی شده کالا زن و شيخان تجارت کنند زين راه و هر چيزی به غارت اجانب سرخوشند با دخت ايران شوند همخوابه و خندند به شيران ز هر مه طلعتی کامی و نانی به دامانش به تحقيری که دانی هزاران کودکند آواره در شهر ز تحصيل مانده و از خانه بی بهر تجاوز در خيابان گشته ساری ز گنداب رودی و بی وقفه جاری در اين دنيای خالی ز آدميت که ارزش مرده و بر جا کميت گزين بنموده ام اين نوع نگارش نه مدحی گويم و نز کس سفارش نه شعر و شاعری را بنده ميرم نه در اين رشته مشهور و کبيرم و گرنه با همه دوری وغربت نبرد با غصه و ادبار و نکبت درون خاک ميهن پايگاهی مرا و نزد شيخان جايگاهی *** پانزدهم خرداد ماه 1391
2012‑06‑03 خورشيد در خون!فرزاد جاسمی 2012‑05‑25 راحت بخواب کورش!فرزاد جاسمی 2012‑05‑22 نجات ميهن از گردآفريدهاستفرزاد جاسمی 2012‑05‑15 ايرج زهری هم رفت! فرزاد جاسمی 2012‑05‑11 اخبار ومقالات مربوط به فرزاد جاسمی در روشنگرى(كليك كنيد) |
http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20120603190217.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر