توفان خشم !
از : حسن جداری
از : حسن جداری
در سومين سالگرد کشتار توده های به پا خاسته، به دنبال انتخابات قلابی
مشتی تبهکار، اوباش و اشرار
تا چند باشند در مصد ر کار؟
از شيخ و ملا، تا کی تحمل
اين کينه توزي، اين ظلم وآزار؟
تا کی عزيزان ، در بند و زنجير
تا کی جوانان ، بر چوبه دار؟
تا چند حبس و تا کی شکنجه
تا چند اعدام، تا چند کشتار؟
در پاسخ اين ظلم و تعدی
از اين رژيم منفور و مکار
خلق ستمکش، راهی ندارد
جز پايداري، جز راه پيکار
از بعد سی سال ، سرکوب و شلاق
در چنگ دشمن، بودن گرفتار
چون موج سرکش، شد توده برپا
با عزم راسخ،با شور بسيار
شد بار ديگر، بر ضد بيداد
توفان خشمي، ناگه ، پد يدار
بود انتخابات، تنها بهانه
شد خشم خفته، يکباره بيدار
آماج اين خشم، کل حکومت
با جمله اعوان، با جمله انصار
دشمن ز وحشت ، چون بيد لرزيد
از عزم جزم خلقی فداکار
بر روی مردم ، آتش گشودند
با حکم «رهبر» ، شيخ دغلکار
ای بس عزيزان، در خون طپيدند
از جور و کين اين قوم خونخوار
يک مشت د ژخيم، يک مشت جانی
بيرحم و کين توز، بيشرم وغدار
از خون سرخ اين جانفشانان
بس لاله رويد، در دشت وگلزار
کاخ ستم را، سازد نگونسار
در صبح فردا، اين خلق بيدار
آيد بپايان ، با قد رت خلق
بيداد و ظلم شيخان بدکار
ديگر نماند،برجا نشانی
از اين رژيم اوباش و اشرار
1388
21 خرداد 1391
***************************
خون «ندا»!
از: حسن جداری
از: حسن جداری
درسومين سالگرد قتل وحشيانه «ندا»
که خشم وانزجار جهانيان را متوجه
رژيم خون آشام جمهوری اسلامی ،ساخت.
عالمی از مرگ ندا، اشگبار
شد جگر لاله ، زغم، داغدار
ننگ بر اين د ولت آدمکشان
دشمن زن، دشمن نسل جوان
قدرت پوشالی بيدادگر
سلطه خود کامه ضد بشر
وه که به فتوی و بدستور شيخ
لشگر خونخواره و مزدور شيخ
بار ديگر، فتنه برانگيختند
خون ندا را بزمين، ريختند
سرخ شد از خون جوانان، زمين
توده، ازاين ظلم وستم، خشمگين
بود ندا، مظهر پويندگی
نو گل گلزار شکوفندگی
دشمن خود کامگی و زور بود
دختری آزاده و پر شور بود
آه ! چه ها، خصم ستمگر کند
بس گل نشکفته که پرپر کند
خيز که تا رزم دليران کنيم
کاخ ستم، يکسره ويران کنيم
تا که شود خون ندا ، بارور
تا که دهد جنبش مرد م ، ثمر
تا که شود خصم ستمگر، زبون
پيکره ظلم ، شود سرنگون
1388
21 خرداد 1391
برگرفته از سایت روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر