علی یحیی پور سل تی تی : انقلاب در مصر
در روزنهای بهاران اندیشه ؛ نفسهای گرم انقلاب را بارور می کنیم
جهان در ستایش بهاران ؛ روزی آرامش را در جویباران ابدی لمس خواهد کرد
ما بینهایت این اندیشه را در دو قرن اخیر دیده ایم
بیابیا که سحر در جولانگاه سیاهی غوطه می خورد
و من با فواره های خون از سیلاب آشنایم
ببینم در عطر کدامین یاس و یا کدامین خیزاب خزر نفس می کشی؟
من پیکر ترا از لبحند زیباترین آفریدهء لئونارد و داونچی ساخته ام
بیا که شکوفه های در ختان گیلاس را به تو هدیه می کنم
و در بالینت بهترین ترانه های عاشقانه را زمزمه خواهم کرد .
چهره ام از عطر یاس که بر دیوار های کاهگلی لم داده است؛ پر است
و زمان آبستن حیاتی دوباره است
و اندیشه فریاد های اعماق را به گوش جهانیان می رساند
ارتجاع سیاه از دالانهای خود سفره ء سنگسار و اعدام بر بستر سفره های مردم آفریقا
پهن کرده است
روزی نیست که جهان خون را از صفحات تاریخ نبیند
من روزنهای امید را در بستر خیابانهای مصر دیده ام
بیش از نیمی از مردم که فریاد آزادی می دهند در خیمه شب بازی ارتجاع سیاه
شرکت نکرده اند
انقلاب در مصر در جریان است
و قلب توفندهء انقلاب در میدان آزادی می طپد
قمری های کناره ء خیابانهای تهران و بمبئی بر شاخه ها جشن می گیرند
امید مردم مصر به ادامهء انقلاب شکوفه های امید به رهائی را
در دل جوانان ما پرورش می دهد
همه چیز رو به روشنی می رود
تکرار پنجاه و هفت ایران در مصر غیر ممکن است
انقلاب جوانه می زند در دل صحراهای آفریقای سیاه .
آه اشکم آهی ست که از ژرفای قلبم بیرون می ریزد
چقدر زیبا بود که لاله های سفید مردابهای ساحل مضربی از بینهایت داشتند
و من در میان قایقی از شکوفه های نیلوفر آبی تالابها و برکه های خزر نشسته
و به جهان می نگریستم
که در افریقا و سر زمین من تهران و بمبئی
کو دکان گرسنه و پا برهنه نبودند
چقدر خوب بود که برای جبران خشم زمین
مردم ژاپن به افریقا کوچ می کردند و جهان را از دانش خود سیراب می کردند
و ناسیونالیسم ارتجاعی میمرد
چقدر خوب بود که یک لالهء آبی هر روز صبح روی موهای ماری دختر دریا ها
و شالی زارهای گیلکستانم می زدم
آه چقد خوب بود که هیچ وقت جویباران خزر را از چشمه گل آلود نمی دیدم .
من به دالانهای نور سر می کشم
و روز را می بینم که می خندد
و جهان در بستر دانش و ارتباطات سیاهی را بکنار می کشد
نظام در بحران ساختاری غوطه می خورد
جهان به آگاهی می رسد
پنجاه در صد مردم مصر به انتخابات ارتجاعی نه گفتند
و امید را در جهان کاشتند
انقلاب شکست نخورده است
و مورچه ها و موریانه ها دارند منبر های سیاهی را می جوند
و خورشید طلوع می کند
این دفعه نوبت ما است
که ستاره در پیشانی های خود بکاریم .
سی یکم می دو هزار و دوازده
http://www.gozareshgar.com/10.html?&tx_ttnews[tt_news]=17482&tx_ttnews[backPid]=23&cHash=ff74c936b9e12d0fa80aaf92b71eb2f7
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر