۱۳۹۰ اسفند ۲۸, یکشنبه

گلِ من‌ای بهارِ آزادی!،از نودمیدن‌های پنهان…! و بی یار و بی د یار : برزین آذرمهر !

گلِ من‌ای بهارِ آزادی!،از نودمیدن‌های پنهان…! و بی یار و بی د یار : برزین آذرمهر !


گلِ من‌ای بهارِ آزادی!

 

همه جا را گرفته روحِ بهار

گرم رقص است لاله ی تبدار،

ای گل من تو هم شکو فه بر آر!

آمده ،

آمده،

دوباره بهار !

چون شقایق بجوش از دلِ کوه!

همچو نرگس بخند بر لب آب!

نغمه سر کن، بخوان دوباره به ناز،

زندگی را دوباره کن آغاز!

مژده‌ام ده

بگو که روز رسید!

شب سر آمد

بخنده شد خورشید!

گل من‌ای شکوفه ی شادی،

گل من‌ای بهار آزادی!

برزین آذرمهر

خرداد ۱۳۵۳

*********************************************

از نودمیدن‌های پنهان…


قلب زمین گرم است

این بار

شوق شکفتن دارد

انگار

از نو دمیدن‌های پنهان

از نو دویدن‌های خون

در پنجه‌های نازک و تردِ درختان

گویی هوایی تازه می‌خیزد

ازاین باغ!

گویی دگر بار

زیر نگاه‌های حسودِ اسبِ توفان

- بی‌اعتنا به زوزه‌های گرگ خون‌خوارِ زمستان-

دارد به آرامی بهاری نقش می‌بندد

در این باغ!

برزین آذرمهر

*******************************************************

 بی یار و بی د یار

اگر چه صبح بهارست و

آسمان گلفام

نهفته در دل خاکم چو دانه‌ای نا کام

نمی تپد

دگراین سینه در برم

آ رام

نشسته بر تن و جانم ستیز دانه و دام

چها نمی کشم ا ز این فراق بی‌فرجام

بهارگشت و

نشد بی‌تو هیچ حاصل من!

به سررسید در این غصه عمر باطل من!

بگو چگونه ننالم ز هجر یار و دیار

بگو چگونه نسوزم ز دوریت

گل من؟

هوای کوی تو دارد کبوتر دل من !


برزین آذر مهر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر