اندوه ژوئن
ژوئن ابري ترين ماه هاست:
نيمه شب در سانتا مونيكا
رواندازي مخملي بر سر شهر مي كِشد
و بامدادان
پرده اي از مِه
در برابر آفتاب مي آويزد.
من حُزنِ ژوئن را دوست دارم
و ابهام ابر را
از صراحت آفتاب
بيشتر مي پسندم.
بگذار دستي
زنگ ساعت را خاموش كند
تا كاربارِگان دمي بيشتر
در بستر بمانند.
اما شاعران و خانه بدوشان
در زير آسمانِ گرفته
از نهانگاه هاي خود در مي آيند
و در دو جهت مخالف
گذرگاه ساحلي را مي پيمايند:
يكي بسوي دريا
براي يافتن شعر تازه
و ديگري بسوي شهر
براي يافتن صبحانه.
مجید نفیسی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر