۱۳۹۱ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

شهریورانه ها : جهان آزاد!

شهریورانه ها
جهان آزاد



ای تختِ ولایتِ تو در بسترِ خون

از ظلم تو خاکِ خاوران خاورِ خون

فرداست که دستار تو در خون فکند

سیلاب خروشنده ی شهریورِ خون

کس چنگ به خون ما چنین تیز نکرد

یک تن ز مهماجمانِ خونریز نکرد

این فتنه که در جهان تو برپاکردی

تیمورنیافرید و چنگیز نکرد

ای شیخ که در کینه نظیر شتری

او خار خورد ولی تو جز خون نخوری

خودرا به خطا، فقیهِ فاضل خوانی

ازفضل نه، بلکه از فضولات پُـری

گر هست خدایی و تویی آیت او

جز ظلم ندانم چه بود غایت او

شیطان نکند سجده به این طرفه خدای

باید که نگونسار شود رایت او

فردا که بساط ظلم پاشیده شود

جان و دلت ای شیخ خراشیده شود

جز ریش محاسن دگر نیست تورا

آن نیز به دست ما تراشیده شود

زالو صفتی تشنه ی خونی ای شیخ

بدگوهر و نادان و زبونی ای شیخ

بیرونِ تو هرچند بسی مسخره است

همتای نجاست، از درونی ای شیخ

اسلام تو دین خدعه و تزویر است

کابوسِ نفسگیر جوان و پیر است

احکام عتیقه اش جهان را - امروز

سرمایه ریشخند یا تحقیراست

هفتم شهریور نود و یک

برگرفته از سایت اخبار روز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر