۱۳۹۹ خرداد ۳, شنبه

ميهن خشم- پيش‌کش رزم و راه مبارزان فلسطين: سياوش کسرايی

ميهن خشم

پيش‌کش رزم و راه مبارزان فلسطين


سياوش کسرايی
مرحبا دست مريزاد شما
جنگجو کولی‌ها
خلقی آواره و اين پهنه وطن
حسرتش دارم من.‏
دل من
دل ما
دل محرومان و رنجبران دنياست
ميهن خشم شما.‏
در سراسر همه هنگامۀ هول
باز ای روئين‌تن
چشم دارم به تو من.‏
ديدمت شاخۀ زيتون در دست
با تفنگی بر دوش
پای گهواره و در مزرعه و مدرسه، بار ديگر
ديدمت در سنگر.‏
يا در آن روز که در حلقۀ مرگ
کربلا کردی غوغا کردی
زير چشم همگان
کينه‌ورزان را رسوا کردی.‏
وندر آن شامگه شوم- که ديگر مرساد! - :‏
دست‌هايی که برآمد به وداع
بوسه‌هايی که رها شد در باد
اشک‌هايی که فرو ريخت به خاک
واژه‌های دلخواه
واژه‌های پرپر
‏ گفته ناگفته، به لب نامده، آه ...‏
آخرين نيست ولی اين ديدار
پردۀ آخر اين نقش کز آنِ من و توست
هم بود در پيکار

‎•  ‎ 

هر کجايش بفشانند و به هر جا ببرند
دانۀ خشم و خروش
در شيار همه خاکی روياست‏
و هر آن شعله که با هيمۀ جان درگيرد
در سراپردۀ بيدادگران هم گيراست.‏
عصر آسايش انسانم در منظره‌ها چشم‌نواز
عصر سامان بشر
آن‌گه اين خلق پريشان گشته
آن‌گه اين خصم جدايی‌انداز
هم‌زبان تو اگر نيستم اما بنگر
هم‌نبرد تو و هم‌درد توام
دشمن دشمن نامرد توام.‏
نيست ما سوختگان را ای يار
هيچ ره جز پيکار.‏
گر در اين جبهه کنی ياوری‌ام
می‌شناسی و به جای آوريم.‏
ميهن مجروحم
‏- تيربان شدۀ جنگ ستم -‏
روی دوش و دامن
دارد از خون پرچم.‏
ولی اين دريا برخاسته است
رخت توفان به تن آراسته است
دشمنان هر چه درشت
مشت، بيهوده بر اين موج گران می‌کوبند
گردبادی را با جاروبی می‌روبند.‏
تو به هر مرغک عاشق که پريد از سر بام
يا به هر جان جسور
که به صد وسوسه از کوچۀ معشوقه گذشت
ببر از من پيغام:‏
که فرود آی و ببين ديدۀ من لانۀ توست
دل من خانۀ توست
و نه تنها دل و دست من در کار شماست
هر کجا هست يکی جان بلند‏
با شما دارد در رزم رهايی پيوند.‏
فاتحانيد سرافراز، برآريد سرود
بر شما باد درود.‏

‏۶ مهر ۱۳۶۱‏
سياوش کسرايی
http://www.edalat.org/sys/content/view/13650/38/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر