با خواننده:علیرغم مخالفت با همطراز کردن استالین و هیتلر ، اشاره به قتلعام کاتین لهستان که اجیر شده گان سرمایه، آنرا به بلشویکها ونه به سربازان و گماشتگان هیتلر با توجه به مدارک مدفون شده همرا با اجساد قربانیان،همچون نوع گلوله و جنس طناب آلمانی که دستان اسیران را بسته بودند،نسبت داده و میدهند، و....ولی با توجه به مضمون این شعر، تصمیم به انتشار آن گرفته شد.آمادور - اشتراک!
علی یحیی پور سل تی تی:ترکیب اجتماعی تولید
در بلندای چناری بلند نام تو آوازهء قانون تحول است
در نی لبکی از شالیزاران نهفته ای
و عشق ترا فریاد می کند
و اندیشه در قاموس تو می خندد
خنده ای از تعقل
آه ای سفرهء گسترده از نیروهای اجیر شده در قانون کار سازنده .
آن کس که ترا نیافت و یا در ابدیتی از عقب ماندگی غوطه ور است
از نام تو بیزاری می جوید
نه در تعقل بلکه در نا آگاهی .
ماه می تابد و رود در تلاطم امواج عظیم سفید رود می خندد
و ترا به لایتناهی خزر می برد و در عمق آبها ترا رهبری کننده است
و اندیشه فوران می کند
آن کس که ترا نیافت به گیسوهای مادران داغ دیده آویزان است
و خنجر به سفیدی و تحول می زند
و اندیشه در قانون او ایستا و تاریک است
کار سازنده در انباشت و تولید ارزش اضافی
یک ترکیب اجتماعی یک مجموعه از انسان؛ انسانی که :
زیر سلطهء واقعی سرمایه غوطه می خورد ؛ را تشکیل می دهد
و نان و آبش را سرمایه اجیر کرده است
و اگر تن ندهد به این سلطه از گرسنگی میمیرد .
بلی زیر سلطه رسمی سرمایه و زیر سلطهء واقعی سرمایه
همه اسارت این تاریخ است که برپیشانی انسان حک شده است
فقط آن که آهنگ انقلاب را می نوازد ابریشمیست که زیر سلطهء واقعی سرمایه
قرار دارد و ابزارش و مهارتش و قوتش را سرمایه گروگان گرفته است
دیگر دوران کارگاهی که ابزار در دست پرتوان کارگر است
سپری شده است
دیگر آهنگ تولید و مهارت از دست پرتوان کارگران خارج شده است
و مدیران سرمایه آن را اجیر کرده اند
و کارگر برده است
اما کیست کارگر؟!
ماه از لابلای این تاریخ نور آزادی خورشید را بر این شب منعکس می کند
و این ترکیب اجتماعی تولید کار سازنده که ارزش نسبی می آفریند
را در یک صف قرار می دهد که یک سر نوشت دارند
نگاه کن که در قیام بیست و دو خرداد چگونه انسان های تیر خورده
توسط پزشکان و پرستاران در بیمارستانها مداوا می شوند
چگونه معلم و دانشجو در صف تحول دموکراتیک در ایران جان می دهند
و گلوله ء آتشین قلبشان را سورخ سوراخ می کند
آه من در این وادیه تنهایم کسی نیست که این حرف آن مرد بزرگ را
به من یادآوری کند که چگونه این ترکیب اجتماعی تولید به تحول رسیده است
و آزادی در دو قدمی بیتوته می کند.
بیزارم از این فکر مالیخولیائی که می گوید مدام "کارگر یدی
کارگر کوره پز خانه " و این ترکیب اجتماعی کار را نمی بیند
و در بیغوله های دوران اولیه انباشت بو می کشد
و مدام بر طبل هزار ساله می کوبد و کارگران را در دوهزار سال پیش
در ساختن اهرام مصر می جوید
کارگر امروز دکتر بیمارستان؛ معلم مدرسه ؛ و دانشجوی دانشگاه است
و به قول مارکس آواز خوان کاباره است
که اگر یک روز کار نکند و از زیر سلطهء واقعی سرمایه که مهارت اورا اجیر کرده
در بیاید از گرسنگی خواهد مرد .
آه که این انسان چه کودن است
و چه از خود شیفته ؛ خود شیفتگی اورا به قهقراه برده است
و در صف دشمن قرار داده است که مدام در فکر آلترناتیو سازیست
تا خرش را پالان کند و بر گردهء انسانها سوار شود
و ساز استالین و هیتلر نوازد
و قتل عام کاتین لهستان و یا قارنای کردستان را
به تاریخ دوباره باز تولید کند
چه دوردست است این فهم
و چه دور دست است آزادی که توسط این خود شیفتگان به زندان رفته است .
جنبش بیست دو و خرداد جنبش طبقهء کارگر است که :
می گویند جنبش "طبقهء متوسط " تا اندیشه های مارکس را از آن بگیرند
و رهبرانش را گمنام جلوه دهند و سرشان را به ارتجاع خون آشام متصل کنند
این انسانها نمی دانند که انسان تغییر می کند ؟
تغییر در قاموس انسان است
دیروز این انسانها بپاهای خونین مردم بی اعتنا بودند و در سفرهء خون مردم
اجیر بودند امروز این غلاده را بریدند و در صف انقلابند و در زندانند و شکنجه می شوند
آیا این تحول را نمی بینی ؟!.
بوی آقا قیای بنفش فضای تاریخ سبز را پر کرده است
ماه در دورن این جنبش خوابیده در خاکستر گرم
و هر آن باز به غلیان خواهد آمد
اما تو کجائی تو فرو رفته ای
تو هیچ وقت ترکیب اجتماعی تولید کنند گان سرمایه و انباشت مارکس
که در زیر مهمیز این جهنم می غلطند را در نمی یابی
تو ارتجاع را هموار کرده ای و مدام بر طبل خود فروشی
وپا دوئی سرمایه در فکر آلترناتیو سازی غوطه می خوری
در حالی که زیر خاکستر گرم سبز آلترناتیو انقلاب شکل گرفته است .
چهاردهم ژولای دو هزار و دوازده
برگرفته از سایت گزارشگران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر