از آنرو که سازش نکردم
سروده هایی از میکیس تئودوراکیس
ترجمۀ زهره مهرجو
جوان دلیر
1961
درختان می گریند
ناقوس ها
و یارانت می گریند...
مردانه در محل کار
مردانه در خانه
تو سخن گفتی و محلۀ ما
مملو از پرنده بود.
دستت را دراز کردی
و ماه را چیدی،
درست همانگونه که مرگ
شبی تو را بسان گُلی …
قایق های ماهیگیری می گریند
امواج... و رفقایت می گریند.
در راهت استوار
و دوستی وفادار بودی...
دختران مخفیانه برایت رؤیاها
خورشید و ماه را گلدوزی می کردند،
آنها عشق خود را می دوختند
و بر آن راهی سفر می شدند.
ملوانان می گریند
ابرها... و یارانت می گریند.
پسر دلیر، مادرت جامه سیاه پوشیده
طوفان و ابر یارانت را در بر گرفته
بندرگاه متروک
دریا رها شده...
و خورشید از حرکت کردن باز ایستاده است!
از آنرو که سازش نکردم
1970
در آنسوی دریای آبی
آسمان آبی
مادری انتظار می کشد...
سالهاست که او را ندیده ام،
چرا که از قوانین پیروی نکردم.
لحظه ها می آیند و می روند
من هنوز پشت حصارها راه می روم.
روزهای تیره خواهند گذشت
پیش از آنکه دوباره ببینمت،
زیرا از دستورات سرپیچی کردم.
هالیکارناس*، پارتنی
أروپوس، کوریدالوس*
مرد جوان دلیر
برای پرتو آزادی
انتظار می کشد...
زیرا از دستورات سرپیچی کردم!
محبسی
1984
یک زندان
-- چگونه ما را به آنجا بردند؟--
محبسی
زندگی ام محبسی!
بی حکمی و دادرسی
-- چگونه دربندمان کردند؟--
زندگی ام محبسی!
در ماکریانیس*
پیش از اینکه کلام آخرینت را بگویی
رگبار گلوله های انگلیسی
تو را به زانو درآورد.
تو اندوهناک نگاهمان کردی،
گمان می کنم می اندیشیدی
روز چه کوتاه بود!
در میدانها
همه جدا نشسته اند...
تو با نگاه غمگینت
تنهایی شوم ما را مهر زدی.
چه کسی راز زندگی گم شده مان را
فاش خواهد کرد..؟
منبع:
http://www.mikistheodorakis.gr/en/poems
Halicarnassos*
هالیکارناس نام شهری در یونان باستان، در ساحل کاریا در آناتولی (ترکیه امروزی) بوده است.
Partheni, Oropos, Korydallos*
نام شهرهایی در یونان.
Makriyannis*
گورستانی قدیمی در شهر آتن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر