۱۳۹۸ اسفند ۱۸, یکشنبه

دختری هستم از خاورمیانه: ناشناس 

دختری هستم از خاورمیانه

دختری هستم از خاورمیانه
دختری هستم که در افغانستان
درسن شش سالگی در ازای یک بز به فروش می رسم،
در عربستان به جرم رانندگی شلاق میخورم
در ایران به جرم بد حجابی شکنجه میشوم
در عراق به جرم عاشق شدن کشته میشوم
در پاکستان به جرم سرپیچی از قوانین سنگسار میشوم
و در تمامی کشورهای این دیار زن کش
به بلندای تاریخ غارتگرانش هر لحظه و هر ساعت
در میان پنجه های شوم قوانین اش محکوم به فنا میشوم
دختری هستم از خاورمیانه و از خود می پرسم
من که روزانه در قفس تنگی به پهنای خاورمیانه
همراه با رویا و ارزوهای خوبم هزار بارزنده به گور میشوم
چرا یک بار،فقط یک بار برای رسیدن به قله ارزوهایم
برای رهایی از اسارت برای پرسیدن برای آزادی نمیرم؟
اگرچه پرواز، بهایش گران است
ماندن درقفس،بهایش بیشتر است... 

                            سیامک م. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر