*برگردان سه شعر از سه شاعر از ترکی استانبولی به فارسی، به یادجان باختگان سه روز اخیر قیام مردم ایران!
بهرام رحمانی
پسرم
ناظم حکمتبه ستاره ها خوب نگاه کن
شاید دیگر آن ها را نبینی.
شاید دیگر
در نور ستاره ها نتوانی آغوشت را به بی انتهایی افق باز کنی
پسرم
افکارت
به اندازه تاریکی های روشن شده با ستاره ها
زیبا، دهشتناک، قدرتمند و دل چسب است.
ستاره ها و افکارت
کامل ترین کائنات اند.
پسرم
شاید سر کوچه ای هم چنان که از ابرویت خون به چکدجان ببازی
یا با چوبه دار جان دهی.
خوب ستاره ها را نگاه کن
شاید دیگر آن ها را نبینی.
***
در دام ظریفی هستم؛ سر راهم دشمان
یوسف خیال اوغلودر دام ظریفی هستم؛ بر سر راهم دشمنان صف بسته اند
در غروب غریبی هستم که سلاح به دستان در پشتم کمین کرده اند
من در کوچه تو در دام نرسیدن به تو هستم
در فراری هستم که نگاهم بر چشمان ستم دیده ات ممکن نیست
در حالی که من امشب، قلبم در دستانم دارم
قرار بر این بود تنها رازم را با تو بگویم
اگر این گلوله وجودم را سوراخ نمی شکافت
دختر، تو را برمی داشتم و می رفتم
مرا بزن؛ اما مرا به آن ها نده
خاکسترم را بگیر و در راه های دور بپاش
بگذار خاکسترم پراکنده شود بر کوه ها،
بگذار پراکنده شود این عشق ما
اما تو هیچ گریه نکن و صبور باش.
در دام ظریفی هستم؛ امشب در بهار مسموم
در انتهای راهی هستم؛ تا صدایم تمام شود
آه در جایی هستم که نمی توانم دستهایم به سوی دست های تو دراز کنم
در حال مرگی هستم که رسیدن به آرزوهای پاک ممکن نیست
در حالی که من امشب، قلبم در دستانم دارم
قرار بر این بود تنها رازم را با تو بگویم
اگر این گلوله وجودم را سوراخ نمی شکافت
دختر، تو را برمی داشتم و می رفتم
مرا بزن؛ اما مرا به آن ها نده
خاکسترم را بگیر و در راه های دور بپاش
بگذار خاکسترم پراکنده شود بر کوه ها،
بگذار پراکنده شود این عشق ما
اما تو هیچ گریه نکن و صبور باش.
به سوی آزادی
اورهان ولیقبل از طلوع خورشید
دریا که هنوز سپید سپید است،
راهی خواهی شد.
عشق پارو زدن در کف دست هایت،
انجام کاری سعادتمندانه در آن
خواهی رفت،
در تلاطم تورهای ماهیگیری خواهی رفت.
از رو به رو ماهی ها خواهند آمد؛
شادمان خواهی شد.
تورها را که بتکانی
دریا را، پولک پولک به دست خواهی گرفت؛
زمانی که در گورستان های سنگلاخ هایشان،
روح مرغان دریایی سکوت می کند،
ناگهان،
قیامتی در افق ها بر پا خواهد شد.
پری های دریایی را می گویی،
پرندگان را می گویی؛
عیدها، دید و بازدید ها را می گویی،
جشن ها و سرورها را می گویی؟
حاضران عروسی ها را، تزئین های رنگی را،
تور صورت ها را، چراغانی ها را؟
هی!چرا ایستاده ای، خودت را به دریا بزن؛
کسی منتظرت هست، بی خیال شو؛
مگر نمیبینی، در همه جا آزادی را؛
بادبان شو، پارو باش، سکان شو؛
ماهی شو، آب باش؛
برو تا آن جا که می توانی.
دوشنبه بیست و هفتم آبان ١٣٩٨ - هجدهم نوامبر ٢٠١٩
* روز جمعه ٢٤ آبان ١٣٩٨ - ١٥ نوامبر ٢٠١٩، پس از اعلام افزایش قیمت بنزین توسطه دولت اسلامی ایران، مردم بیش از صد شهر ایران، به خیابان ها ریختند و به این مسئله اعتراض کردند. اما این اعتراض بر حق و عادلانه مردم ایران هم چون گذشته، با خشونت دولتی مواجه شد؛ با فرمان مستقیم علی خامنه ای رهبر حکومت اسلامی، کلیه نیروهای سرکوبگر پلیس، بسیح، سپاه، نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها، بیش از پیش وحشیانه تر به جان مردم افتاده اند. تاکنون صدها تن از تظاهرکنندگان با تیراندازی مستقیم نیروهای امنیتی حکومتی، زخمی و حدود ٤٠ نفر نیز جان باخته اند. و بیش از هزار نفر نیز توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده اند.
در چنین شرایطی، تظاهرات کنندگان خشمگین تر شده اند و به پاسگاه های پلیس و اماکن دولتی یورش برده اند و با سر دادن شعارهایی علیه حکومت اسلامی هم چون «خامنه ای، روحانی، حیا کن ممکلت را رها کن»، تصاویر خامنه ای و خمینی به آتش کشیدند.
نیروهای سرکوبگر حکومتی، حتی با هلیکوپتر به سمت مردم تیراندازی کرده اند. امابا این وجود، اعتراض مردم لحظه به لحظه در حال گسترش است و خیابان های بسیاری از شهرهای ایران به تسخیر مردم درآمده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر