"رو سوی زندان می روی"
ابولقاسم لاهوتی
می بینمت، می بینمت،
رو سوی زندان میروی .
با جرم عشق كارگر،
با یاد دهقان میروی .
می بینمت، می بینمت،
با رسم مردان میروی.
ذیحق، مبارز، مستقل،
نی مضطرب، نی منفعل،
برداشته سر، پاكدل،
پر عزم و ایمان میروی
می بینمت، می بینمت،
با رسم مردان میروی.
آنسان كه باید بینمت:
افراشته قد بینمت،
با فخر بیحد بینمت،
آسوده وجدان میروی.
می بینمت، می بینمت،
با رسم مردان میروی.
بدخواه تو ننگین بود،
دستش ز خون رنگین بود،
از عاقبت غمگین بود،
اما تو شادان میروی.
می بینمت، می بینمت،
با رسم مردان میروی.
بس راه ها سنجیده ئی،
راه نكو بگزیده ئی،
با ظلمان جنگیده ئی
با فخر شایان میروی.
می بینمت، می بینمت،
با رسم مردان میروی.
اكنون بزندان بینمت،
فردا به میدان بینمت،
در بین یاران بینمت،
با فتح رخشان میروی،
می بینمت، می بینمت،
با رسم مردان میروی.
رو سوی زندان میروی .
با جرم عشق كارگر،
با یاد دهقان میروی .
می بینمت، می بینمت،
با رسم مردان میروی.
ذیحق، مبارز، مستقل،
نی مضطرب، نی منفعل،
برداشته سر، پاكدل،
پر عزم و ایمان میروی
می بینمت، می بینمت،
با رسم مردان میروی.
آنسان كه باید بینمت:
افراشته قد بینمت،
با فخر بیحد بینمت،
آسوده وجدان میروی.
می بینمت، می بینمت،
با رسم مردان میروی.
بدخواه تو ننگین بود،
دستش ز خون رنگین بود،
از عاقبت غمگین بود،
اما تو شادان میروی.
می بینمت، می بینمت،
با رسم مردان میروی.
بس راه ها سنجیده ئی،
راه نكو بگزیده ئی،
با ظلمان جنگیده ئی
با فخر شایان میروی.
می بینمت، می بینمت،
با رسم مردان میروی.
اكنون بزندان بینمت،
فردا به میدان بینمت،
در بین یاران بینمت،
با فتح رخشان میروی،
می بینمت، می بینمت،
با رسم مردان میروی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر