انجیر کالابریا
مجید نفیسی
هر صبح که به پلهنوردی میروم
او را میبینم که شنکِش بدست
کنار درخت انجیری ایستاده
روبروی خانهی رومیاش
با تاقدیسها و گنبدها.
او را میبینم که شنکِش بدست
کنار درخت انجیری ایستاده
روبروی خانهی رومیاش
با تاقدیسها و گنبدها.
امروز از او میپرسم:
"ماریا!
کی انجیرهایت شیرین میشوند؟"
میخندد و میگوید:
"وقتی نوهام زبان کند
و بگوید: بُنجورنو!*"
"ماریا!
کی انجیرهایت شیرین میشوند؟"
میخندد و میگوید:
"وقتی نوهام زبان کند
و بگوید: بُنجورنو!*"
سالها پیش نهالِ این انجیر را
از کوههای کالابریا آورده
جایی که میتوان از آن
هم بادِ دریای یونان را دریافت
هم بادِ دریای تیرنی را.
از کوههای کالابریا آورده
جایی که میتوان از آن
هم بادِ دریای یونان را دریافت
هم بادِ دریای تیرنی را.
اما اکنون در سانتامونیکا
باد, تنها از سوی آبهای "آرام"
با انجیر کالابریا در گفتگوست.
باد, تنها از سوی آبهای "آرام"
با انجیر کالابریا در گفتگوست.
مجید نفیسی
نهم آوریل دوهزاروهجده
نهم آوریل دوهزاروهجده
* "صبح بخیر" به ایتالیایی.
***
Calabrian Fig
Every morning when I go stair climbing
I see her with a rake in hand
Standing by a fig tree
In front of her Roman house
With arches and domes.
Today I ask her:
“Maria!
When will your figs become sweet?”
She laughs and says:
“When my grandchild begins to talk
And say: buongiorno!”
Long ago she brought the sapling of this fig
From the mountains of Calabria
Where one can feel the winds
From the Ionian Sea
And the Tyrrhenian.
But now in Santa Monica
The wind only from the Pacific
Talks to the her Calabrian fig.
Majid Naficy
April 9, 2018
http://iroon.com/irtn/blog/12387/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر