آهوی رمیده
مجید نفیسی
بیاد جان کانل
میخواستم درِ خانه باشم
تا راه را بر تو ببندم
پیش از اینکه آنرا بگشایی
و به سوی شاهراهی برانی
که ترا از آن بازگشتی نبود.
میخواستم درِ ماشین باشم
و جاکلیدی هنوزآونگانش
آینهای که راه بازگشت را نشان میداد
و ترمز, ترمز, ترمز.
میخواستم این همه باشم
و با این همه مرگت
آهووی رمیدهای شد که از درون بوتهها
خود را به لب جاده رساند
و ترا به ژرفای دره کشاند.
هفتم ژانویه دوهزاروشش
https://iroon.com/irtn/blog/19873/fleeing-fawn/
***
In Memory of John Connell
I wanted to be the front door
And block your way out
Before you opened the latch
And drove toward a highway
From which you had no return.
I wanted to be the car door,
The swinging keyring,
The mirror showing the way back
And the brake, brake, brake.
I wanted to be all this, and yet
Your death became a fleeing fawn
Who had reached the edge of the road
From behind bushes,
And took you to the bottom of the valley.
January 7, 2006
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر