۱۳۹۸ تیر ۱۱, سه‌شنبه

در ايستگاه های شهر: کافيه جليليان

از سَلّه های بافته خرما
بر گرده زنان عرب
از لوله های تافته به خون
نفت
خوابيده در کنار جِسْر ها
از سينما رکس
بدن های سوخته دختران همسايه
از سَدّه، خسروآباد
کواتر، کفيشه، احمدآباد
سوزش پاهای پَتی 
بر قير گرم
آسفالت خيابان

در ايستگاه های شهر

کافيه جليليان


برای شهرنوش پارسی پور

عکسی بفرست
نامه ای
يا قصه ای
از دکه کنار دبستان مهرگان
با عطر گل های محمدی
زرد ... سرخ
صورتی
از قامت بلند خاکسار ها
در ظّل ساواک
ترس
زندان
از قصه های شهر نوش
در جزيره سَلبوخ
از شعر های عظيم خليلی
در سکوت نخلستان جنوب
از رنجنامه های موذّن
از خاطرات اسماعيل فصيح
از مُشرف آزاد و غصه هايش :
در شهر آهنين
ستاره ها همه از آهنند
از کارون
که موج بی امانش
 مُرده های ماهيگيران را
هر صبح
به ساحل می رساند.
از رقص باران پاييزی
بر درختان کُنار
سه پستون، سدر، گل های خرزهره
از ريگ های رودخانه بهمنشير
از سيّد معطوک
سيّد عباس
ننه سليمه
از سَلّه های بافته خرما
بر گرده زنان عرب
از لوله های تافته به خون
نفت
خوابيده در کنار جِسْر ها
از سينما رکس
بدن های سوخته دختران همسايه
از سَدّه، خسروآباد
کواتر، کفيشه، احمدآباد
سوزش پاهای پَتی
بر قير گرم
آسفالت خيابان
از حجم سبز بازی هامان
هَبّو ...
بيش لمَبو
در کنار کارخانه های يخی
از پچ پچ هراسناک بلوغ
در ايستگاه های شهر
شعر های فروغ
از کارگران
اخراجی، فصلی، روزمزد
از تاپ تاپ پالايشگاه
پتروشيمی
فيدوس
آغشته با عطر ماهی، نفت
از بوی نای شطّ
از شطّ
دوباره بگو
تنهاست؟ ...

از پرش عطشان تن هامان
در چهار حوض ها
از ديدار شبانه
 در کوچه های بن بست
و عشق های کال دبستانی
از پنج شنبه های اهل قبور
بوی گلاب، تلاوت قرآن
از باغ سفره های خالی
بی بوته های نان
از مويه های مادر
و از دست خالی و بی مايه پدر
از محمود، روح سبز همسايه
که يکشب او را با خود بردند
و ديگر کسی
او را نديد

از خانه های تيمی
بچه های پدر نديده
ميتينگ های سرخ پنهانی
شب های سبز عاشورا
مسجدها، قمّه زنی
سِنج و دَمّامه خُرمُجی ها
و دختران جوانکه پسران عاشق را
دزدانه با نگاه بدرقه می کردند
از ايستگاه سه، ايستگاه پنج، ايستگاه هفت
از کارخانه های آرد
کازرونی، نادعلی
از بندر ... بندر ... ساحل
کوسه ها ... لنج ها
شرجی، گرما
سرخو ها
زاير نبی
قاچاقچی ها
از دشتی
شروه خوانی
آواز غريبانه حمال های کُرد
از يار های دبستانی
ارمنی، يهودی، عرب، تُرک 

***
عکسی بفرست
از مردان همسايه
اما نه تبعيدی، نه بر دار
عکسی بفرست
از خانه پدری
اما نه مخروبه
عکسی بفرست
از نخلستان
اما نه سر بريده
سوخته، بی بار
عکسی بفرست
اما نه از تن هزار پاره شهرم
آبادان.
مارچ ۲۰۰۱ - تورنتو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر