۱۳۹۸ تیر ۱۰, دوشنبه

یوما (مادر): کافیه جلیلیان

 یوما (مادر)

کافیه جلیلیان

 
یوما
هنوزشهرتف زده
از مويه های تو بی تاب است
آن روز سياه
عبا به سر کشيدی 
سرمه به چشم
کل زدی
حجله بستی
تن های سرد سه سرو جوانت را
زير نخل های سر بريده، چال کردی
يوما
غرش تانک ها
کاتيوشاها
تک تيرهای دور
وسايه های ترسناک اجنبی، بر خانه ها
ضجه " يا ولدی " ات
کمر شهر را شکست
يوما
بی زمان، بی روايت
مرگ زندگی درچشم خونی ات، فرياد شد
غزل، ترانه
نوحه کنان، بر درگاه خانه گلی ات باريد
يوما
ديگر تنورت گرم نشد
دودی از اجاقت بر نخاست
باغچه ات
شنبليله و شبدر نروياند
درخت سه پستان ات خشک شد
يوما
ديگر کسی تو را نديد
نه زير سايه سار نخل های يتيم
نه در ساحل شط گل آلود گريان
مويه هايت
و شروه خوانی زاير نبی
خواب شب راشکسته
يوما
بال سياه سايه عبايت
بر تمام شهر گسترده
يوما
گريه ات
حافظه نخلستان سوخته است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر