لنگستون هیوز، مرد شعر جاز
تارنگاشت عدالت
در بزرگداشت لنگستون هیوز چند شعر او را در اینجا تقدیم میکنیم: کتاب شعر سوسیالیستی پنگوئن، ویرایش آلن بولد، ۱۹۷۰.
برگرفته از دنیای مردم
*****
من هم آمریکا را میخوانم
منم سرود آمریکا رو میخونم.
من «داداش تاریکه»م.
مهمون که میاد
میفرستَنَم تو آشپزخونه چیز بخورم،
اما من میخندم
حسابی میلمبونم و
هیکلو میسازم.
فردا
مهمون که بیاد
من همون جور سر میز میمونم و
اون وخ
دیگه دَیّاری جیگرشو نداره که
بم بگه
«برو تو آشپزخونه غذاتو بخور.»
یکی از اون:
حالیشون میشه که من چه قدر خوشگلم و
از خجالت خیس آب و عرق میشن.
خب منم آمریکاییام!
*****
آواز برای دختر سیاه
اون دور دورای جونوب، تو دیکسی
(دل پاره پارۀ من)
به درختِ سرِ یه چارراه
خاطرخوای سیاهِ جوونَمو دار میزنن.
اون دور دورای جونوب، تو دیکسی
(تو هوا، یه تنِ کوفتۀ کبود)
از عیسا - خدای سفید- پرسیدم
دعا کردَنا فایدهشون چی بود.
اون دور دورای جونوب، تو دیکسی
(دل پاره پارۀ غرقِ خون)
عشق، یه سایۀ لُخته
*****
سیاه از رودخانهها میگوید
من با رودخانهها آشنایی به هم رسانده ام
رودخانههایی به دیرینه سالیِ عالم و قدیمیتر از جریان خون
در رگهای آدمی.
جان من همچون رودخانهها عمق پیدا کرده است. من در فرات غوطه خورده ام
هنگامی که هنوز سپیدهدم جهان، جوان بود.
کلبهام را نزدیک رود کنگو ساخته بودم
که خوابم را لالايی میگفت.
به نیل مینگریستم و اهرام را بر فراز آن برپا میداشتم.
ترانهی میسیسیپی را میشنیدم
آنگاه که لینکلن در نیواورلئان فرود آمد،
و سینۀ گلآلودش را دیده ام
که به هنگام غروب به طلا میماند.
من با رودخانهها آشنا شده ام
رودخانههایی سخت دیرینه سال و ظلمانی.
جان من همچون رودخانهها عمق پیدا کرده است.
*****
چرخ فلک
بخش جیم کرو کجاست
در این چرخ فلک
آقا، چون من میخوام سوار شم؟
در جنوب، جایی که من میام
سفید و رنگی
نمیتونند کنار هم بشینند.
در جنوب در قطار
یک کوپه جیم کرو هست.
در اتوبوس ما را در عقب مینشتانند
اما در چره و فلک
اما چرخ فلک جلو و عقب ندارد!
برای کودکی که سياه است
اسب کجاست؟
*****
مادر به پسر
بسیار خوب پسرم، برات میگم
زندگی واسه من پلههای کریستال نبوده
پر از میخچه بود
پر از خاره
با تختههای شکسته
و پلههایی لخت، خالی از فرش
اما همش
از آن بالا میرفتم
میرسیدم به هیچ
به پیچ و خمها
بعضی وقتا تو تاریکی میرفتم
جایی که چراغی نبود.
پس پسر عقبگرد نکن
نبینمت رو پلهها درجا بزنی
واسه اینکه رسیدن سخته
نبینمت از پا بیفتی
واسه اینکه عزیزم من هنوز دارم از پله بالا میرم
و زندگی واسه من پلههای کریستال نبوده
http://www.cpa.org.au/guardian/2017/1779/15-jazz.html
----------------------------------------
عدالت:
۱- پس از پایان جنگ داخلی و لغو بردهداری، در سالهای ۱۸۷۶ تا ۱۹۶۵ در ایالات جنوبی ایالات متحده قوانین ایالتی و محلی وجود داشت که عملاً جدایی و تبعیض نژادی را اعمال میکرد. طبق قوانین جیم کرو جداسازی نژادی در مدارس دولتی، اماکن و وسايل نقلیه عمومی، در دستشوییها، رستورانها و حتا در نیروهای مسلح حاکم بود.
۲- ترجمه من هم آمریکا را میخوانم، آواز برای دختر سیاه، سیاه از رودخانهها میگوید از احمد شاملو. ترجمه مادر به پسر از مهناز بدیهیان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر