بیداری: جعفر مرزوقی(برزین آذرمهر)
بیداری
درغزه
شیرخوارگان را
در زیرچشمان از وحشت دریده و
پستانهای بیشیر مادران،
به گلوله می بندند.
ومی سوزانند
زنده، زنده
نوجوانان را
با کینهای حیوانی تر
از حیوانی،
در زندان ها
و یا در خسوفِ ابر آلود و پر دودِ نگاههای حیرت زده و
صاعقه خیزسالخورده گان.
در عراق،
به جان مردم می افکنند
هرزه
مرضترین دست پروردگان « سیا» ،
-هارترین سگان داعش - را؛
در شیشه کردن خون باکره گان ،
میوه
ی نارس این توحش است هنوز.
دراکرائین
از منقارکرکسهای فاشیسم
پروردگان اردوگاههای بوخنوالد وآشویتس ،
فرو
می ریزند برسر و کاشانه ی خلقی
بمب
وموشک
وخمپاره
و هر چیز دیگر
به جرم نافرمانی
از ارباب تحمیلی جهان!
در سوریه
زهر
شکست
چشیده
گان
فرو
گذارنمی
کنند
حتی
لحظه
ای
ازچیدن
هیچ
توطئه
و
ارتکاب هیچ جنایتی ،
در حق ملتی
که
پاس می دارد
چون
مردمک
چشم
؛
آزادی واستقلال خود را.
در غیاب شوراها
این
جهان
خواران
را گویی
هیچ
چیزدیگر
،مانع
از آن نیست
که در این کره خاکیِ سرپا سفاکی
وحشیانه
تر از همیشه
به خاک در مالند
پوزه
ی هر ملت سر برداشته را.
چه شرم آور عصری ست
با ناجیان نازی و فاشیست!
ودریغا
که در سرگیجه ی شکست
آسان
گذاشتیم
که گشا دترین کلاه تارخ را
بر سر بشریت نهند،اینان:
کلاه دفاع از «حقوق بشر»
کلاه «نظم نوین جهانی»
شرم مان باد و
ننگ
مان
باز
اگرچشم
فرو
بندیم
و
نبینیم
که چگونه می غلتانند
که این گوی عزیز و نحیف را
در مرداب سیاهی از جنایتهای چرکین ،
و نبندیم آن عهد و پیمانی
که برما ست
در فروریزی این نظام ننگین!
جعفر
مرزوقی(برزین آذرمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر