فلسطین من
سروده دکتر صولت نگی
برگردان: آمادور نویدی
ماشین کشتار
شعری در راستای جنگ غزه
اگر قرارست زنده بمانم و زندگی کنم،
اشغال باید پایان پذیرد.
اگر هم باید بمیرم: واهمهای ندارم
و اگر صهیونیستها خونم را ریختند و ناشناس ماندم: اهمیتی ندارد
اما وقتیکه خونم در خاکم بریزد،
بذرهایش را آبیاری میکند،
گلهای جاودانه میرویند و هنگامیکه شکوفا شوند: تانکهای دشمن نمیتواند آنها را درو کند.
زیرا که آنها همچون مین عمل میکنند: در فلسطین من: در سر راه دشمنم قرار میگیرند. و چنانچه قصد درو کردن آنها را داشته باشد، منفجر میشوند.
تا پیامی برساند از یک جنگ درازمدت
جایی که سرها میغلتند و انباشته میشوند: اما نه سرهای کودکانمان: نه بگونه ای که همیشه صهیونیستها امرونهی کرده و تصور میکنند
بلکه از مردانشان: که در کمینگاههایمان میمیرند
همچون یک حیوان شکاری
شکارشان میکنیم
در گرگ و میش: و در روز روشن
و ما همان رفتاری را با آنها میکنیم: که با بیشرمی بر ما روا داشتهاید
چنانچه میبایست یکی از ما زنده بماند: این ما هستیم که بیشتر دوام می آوریم، زیراکه
از کشتار و خشم آسمان بیخیالیم زیراکه همچون فولاد آبدیده شده ایم.
اگر کفه ترازوی قدرت به سمت شما سنگینی کند: سلاح ما فدا میشود: که شما را از درون منفجر میکند
چنانچه قرار باشد ما بمیریم: شما هم نمیتوانید آسوده زندگی کنید
قول میدهیم که شما را به *هدیس ببریم
و به گریه وا داریم: در میدان نبرد و در پستوی خانههایتان
تا برای جانتان مویه کنید: و غروب آفتاب روز دگر را ببینید
ماییکه در خونمان غوطهوریم، دوباره برمیخیزیم
اگر پیکرهایمان در پرتو سرما میلرزد – با غرشی ترسناک
ناقوس مرگ پشت دیوار، درهایتان را میکوبد: همان دیوار بسیار بلندی که با آجرهای آپارتاید ساختهاید
در و دیوارهایتان: یکی پس از دیگری ویران میشود و فرو میریزند
شمااز کوچه پسکوچههای جنایات خود وارد میشوید
و ما را در گذرگاههای تاریک تکهتکه میکنید
ولی مردههای متحرک شما را بدرقه میکنند: بهجاییکه شایسته آنید: به زبالهدان تاریخ: میان بقایای خودتان در قلمرو نازیها
شما مرغزارهایمان را درو کردهاید: جایی که زمانی کودکانمان بازی میکردند.
زیرا که آنها محکوم شده بودند: و بهایش مرگ بود
چشم در برابر چشم: اینرا توراتی گفته که هرروز آنرا از بِِر میخوانید
آیا چرخ زمانه برمیگردد و تغییری رخ مینماید: و این بار شما بجای ما باشید؟
چنانچه این امر حقیقت داشته باشد که عدالت باید اجرا شود: بطور یکسان برای **عمالیق و آنهاییکه برگزیدگانند
با شقاوتی برابر: بدانگونه که آنرا با زرادخانه مکر و ریا توصیف میکنید
اما درنهایت جهانیان خواهند دید: که چه کسانی عمالیق و برگزیدگان ***فلکزهاند؟
صولت نگی
1-3-2024
*هیدیس یک بازی در سبک نقشآفرینی اکشن و مانندسرکش با مبارزات هک اند اسلش است که بازیکن کنترل شخصیتی به نام زاگرئوس را در سرزمین زیرین به دست دارد. بازیکن باید شخصیت اصلی داستان را از سرزمین زیرین خارج کند و به سطح زمین برساند. او باید از دخمه به دخمه عبور کرده و با هیولاها، مردگان، موجودات اساطیری یونان و قهرمانان نامی که پدرش، هیدیس اجیر کرده، مبارزه کند تا به هدف خود برسد. همچنین در این راه افرادی همچون خدایان المپ، آشیل و دوستش پاتروکلوس، سیزیف و غیره در این راه با راهنماییها و هدایا کمک میکنند.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%B3_(%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C_%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A6%D9%88%DB%8C%DB%8C)
** عمالقه، عمالیق، بنو عِملیق یا بنوعملاق (عبری: עֲמָלֵק) نام قومی در تورات است که از فرزندان عیسو بودند. هیچ اثر تاریخی مشخصی در مورد عمالیق موجود نیست و اطلاعات در مورد این قوم تنها از کتاب مقدس نشات گرفتهاست. بقیه در آدرس زیر:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%82
***اشاره به عاقبت شوم رومئو و ژولیت اثر ویلیام شیکسپیر
From star + crossed. Coined by William Shakespeare in 1597 in Romeo and Juliet, see quotations.
***
Mowing The Lawn (Poem)
SAULAT NAGI
MAR 1
Mowing The Lawn (Poem)
If I have to live
The occupation must end
If I have to die: for which I am not shy
It would barely matter: If the fountain of my blood drained by the Zionists, remained unseen
But once it seeps into my land
It must water the planted seeds
Seeds for the immortal flowers: And when they bloom: they cannot be mowed by the tanks of the enemy
They would act like mines: in my Palestine: laid in the ways of my enemy. To explode if they are mowed
To leave a message of a long protracted war
Where heads would roll: But not of our kids: As you Zionists always bid
But of your men: Who will die in our dens
Like a beast of prey
We will hunt them down
In the twilight of evening : And in the brightness of the day
We will teach you the same: Which you taught us with little shame
If only one of us has to remain: It’s we who will outlive : the unleashed carnage and the wrath of the sky
If might is on your side: Our weapon would be sacrifice: which will make you implode
If we have to die: You won’t live either
A promise we are making of taking you to Hades
And making you cry: on the battlefield: And in the corners of your homes
Begging for your life: to see another day when the crimson sun
Drenched and drowned in our blood, rises again
Our bodies will shiver in its frozen light—with damning fright
Death will knock at your doors hidden behind the walls: You built very tall with apartheid bricks
The doors and wall: will creek and fall
Enter our souls through the alleyways of your crimes
Slain by you in unlit pathways
The walking dead will escort you: where you belong: to the graveyard of history: to inter your remains: In Nazis’ domain
For you mowed our lawns: Where our kids once played
And death was the price: They were condemned to pay
An eye for an eye: said the scripture you recited, day after day
Will it change if the tide is turned: And you find yourselves at the receiving end?
If are true the rules must apply: On the Amalek and the chosen ones alike
With even-handed savagery: described by you, with your arsenal of chicanery
Once it's done the world will see: Who are the Amalek and the star-crossed Chosen ones?
Saulat Nagi
1-3-2024