پیشاپیش، نوروز و بهاران را به همگان، دوستان و رفقایم شادباش گفته و برایتان آرزوی تندرستی و شادمانی دارم.
بهنام چنگائی
نوروزیان در راه بهاران
++
با بزمِ شعله و دمِ دهل و سورِ سرناها
درین دلِ زمستانِ و وحی سوگوارای ها
دوباره موج گرما و شادی و امید برپاشد.
با خیز بهاران و شکستِ سرددلان
در کمرِ زمین و چشم زمان و دل زندگان
شوقِ کرشمه و شور امید و نوا نمایان شد.
دوباره با برِ گرم و بوی نرم بهاران
اگرچه گرسنه و بیکار و تنگدست
لبخندِ زندگی بی قرار و امید بفردا پایکوبان شد.
بر لبِ دل ها و گوشه چشم های غمگین
بازهم نوا، خنده و شادمانی رقصان شد.
راز و رمز نوروز و بهار سبزه وری
در جانِ چشمه و دل چمن و پهنه دشت پیچان شد.
در گپ و گذارِ پیشواز نوروز تباران
هستی شنگول، دست در دستِ چشمه ساران شد.
در آن بالای منابر و سرای نوحه و گریه و سوگ
خشم عجوزه ی ترسان، وه چه سخت رسوا شد.
شیخ دیو و ددان، مطرود ز درگه بهار
نشسته روسیاه، و دم به پوچ و هذیان شد.
بهنام چنگائی 28 اسفند 1399
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر