۱۳۹۹ اسفند ۲۷, چهارشنبه

“قدم های شکوفه”: “علی رسولی”(اورست)

 

“قدم های شکوفه”

“علی رسولی”(اورست)

“قدم های شکوفه”

زمستان است

برف در سکوت

و شال ِ دودکش ها

ییلاق های دور ِ غریب را

خبر می دهند

دریغ از یک سخن

دریغ از یک سفر و کوچی کوچک.

زنی از خستگی ِ پنجره

جاده ی خالی را می نگرد

زنی به انتظار ِ قدم های شکوفه است

گیسوان ِ بادبادک دلتنگ ِ دست های کودکی ست

که بهار را تا فراسوی مرز ها اعلام کنند.

خواهرم برای تنگ ِ بلور می گرید

زندگی چکه ی اشکی ست

که ماهی را از خواب می ترساند

زندگی ریزش ِ ترانه ای ست در سکوت ِ موج.

خواهرم روزی بند ِ گیسوانش را

خواهد درید

و زندگی گیسوان ِ زنی ست

که جریان ِ باد را شلاق می زند.

“علی رسولی”(اورست)

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر