۱۳۹۸ مرداد ۱۹, شنبه

شیرزن و قاضی: وارتان

شیرزن و قاضی

ای "قاضی" مقیسه
تُرا کنم مقایسه
با یک هیولای دو سر
ای "قاضی" ضد بشر
بخشی" که مالید پوزه ات
ما هم شنیدیم زوزه ات
امروز نوبتِ سپیده است
چون او شیری کس ندیده است
چنان به جایت نشاند
از عرصه زیرت کشاند
گر دست از پا خطا کنی،
افسار خود رها کنی،
بندد دهانت پوزه بند
تا خفه شی، بازم بخند!!!
* * *
درود به تو سپیده
دختر نور دیده
ای شیر زن مبارز
ای همچو سرو بارز
با عزم راسخ خود
قاضی" را بنما عاجز!!! 

وارتان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر