۱۳۹۶ شهریور ۱۳, دوشنبه

از جان گذشتگان: بهنام چنگائی

برای بزرگداشت جسورانه ی آنانکه جز آخرین تیرِ جان در کمان "اعتصاب غذا" گذارند، چاره ای نداشته اند. و بخاطر دادخواهی، و در پی نانِ نداشته خویش و همه ی کارگران بپا خاسته اند. نبرد نابرابری ایکه رضا شهابی و همه ی همراهان او ناگزیر دچارش شده، و اینک اسیر بی دادرسی ها و  ستم های ستمگران ولائی گشته اند.

 از جان گذشتگان


بهنام چنگائی

رضا، ای از جان برگشته، در این وادی ریا، از شهاب رحمت خبری نیست!
 ای از جان گذشته،
می دانم که می دانی، تو اسیر نه نوحه گاه ملا، که وحی آسمانی
دکانی که دامِ آخوند را بر سر رویاهایت بنا کرد،
و از جنم غیب بر سر کارگران، جهنم ملائی برپا ساخت.
 اینک پاداش تلاش تو، بازی با مرگ است
و سهم ما در کنارت، شعله ی درد و خشم برآوردن.
بدانکه دادات را جز همبندان و همدرانت نشیده اند
تو در سیاهجال اعصار، همچنان بانگ جوانمردی برمی کشی
و رسالت آسمان در عقوبت تو، کشتن فریاد برابرخواهی ات هست.
+
رضا! آیا خوش خیالانی هستند هنوز فکر کنند خدا
  ناله های گرسنگی شان را می شنود؟  
زاری بی خانمانی کودکان شان را می بیند؟
در زمینی ملازده ایکه دیگر،
نه نان دارد و نه آب و نه آزادی؟
رضا!، کنام دردها و رنج ها می دانند، که سروری ملائی، پیام اولیائی ست.
و چاره ی ما کارزار انسانی.
بجان آمدگان ستم و تنگدستی می دانند که فردا ریای دیرینه است
 می دانند که چشم و گوش شان با صلوات سیر نمی شود
سی هشت سال از سرخوردگی آرزوهای شان گذشته است
و بردگی رهبانیت، همچنان برکول شان سواری می کشد
و ملا، تکسوارِ میدان نابرابری ها شده است.
+
آری فردا حیله دیرینه ای ست، بپا خیزیم
سی هست سال از فریبخوردگی گذشته است.
و هیولای ملا، همچنان بنده های بردبارش را می بلعد.
آنک می رود که فردا نیز، از ستمزدگی و غارشدگی بمیرد
سی هشت سال از جزای ِجهنم ملا گذشته است.
ملا! سیری ناپذیر نانِ نان آوران را می خورد و جانِ رنجمندان را می گیرد
                    بیاری خدا بر زمین هراس می کارد و از گناهِ نادانی ما، دار شرافت بر می آفراشد.
و خدا نیز پاسدار جکومت ملاهاست.
برپاخیزیم که فردا در کمین ملاها اسیر است.
فردا گرفتار ملاهاست!
بهنام چنگائی 12 شهریور 1396

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر