برای ابدیت شعر نمیگویم
مجید نفیسی
برای ابدیت شعر نمیگویم
برای اینک و اینجا مینویسم,
برای من و تو,
برای دو چکاوکِ آوازخوان پشت پنجره,
برای مادر و کودکی بیخانه که دیشب
از جیغشان بیدار شدم,
برای پسرم آزاد که دیگر آزاد نیست
و وقتِ خواندنِ شعرِ تازهی مرا ندارد,
برای دلدارم وِندی که نخستین خوانندهی شعر من است
و در برگردانش به من کمک میکند,
برای خوانندگانم در تبعید و زندان,
برای آن خالکوبِ ایرانی در گذرگاه ساحلی ونیس
که نقشِ شعر مرا بر دیوار دید
و نخستین کسی بود که خبر آنرا به من داد,
برای آن سرباز سابق آمریکا در ایستگاه اتوبوس
که هنگام بازگشت من از چارشنبهبازار
چارخطی از خیام را از بر خواند
و من به او چار نارنگی بخشیدم.
برای اینک و اینجا مینویسم,
برای من و تو,
برای دو چکاوکِ آوازخوان پشت پنجره,
برای مادر و کودکی بیخانه که دیشب
از جیغشان بیدار شدم,
برای پسرم آزاد که دیگر آزاد نیست
و وقتِ خواندنِ شعرِ تازهی مرا ندارد,
برای دلدارم وِندی که نخستین خوانندهی شعر من است
و در برگردانش به من کمک میکند,
برای خوانندگانم در تبعید و زندان,
برای آن خالکوبِ ایرانی در گذرگاه ساحلی ونیس
که نقشِ شعر مرا بر دیوار دید
و نخستین کسی بود که خبر آنرا به من داد,
برای آن سرباز سابق آمریکا در ایستگاه اتوبوس
که هنگام بازگشت من از چارشنبهبازار
چارخطی از خیام را از بر خواند
و من به او چار نارنگی بخشیدم.
برای ابدیت شعر نمیگویم
برای اینک و اینجا مینویسم
و همیشه زیر شعرهایم
تاریخِ سرودشان را میگذارم.
برای اینک و اینجا مینویسم
و همیشه زیر شعرهایم
تاریخِ سرودشان را میگذارم.
مجید نفیسی
هجدهم ژوئیه دوهزاروهفده
هجدهم ژوئیه دوهزاروهفده
***
I Do Not Write Poetry for Eternity
I do not write poetry for eternity
I write for here and now,
For you and me,
For two singing larks by the window,
For a homeless mother and her child whose screams
Woke me up last night,
For my son Azad who is not Azad anymore*
Having no time to read my new poem,
For my lover Wendy who is the first reader of my poetry
And helps me with its translation,
For my readers in exile and prison,
For an Iranian tatooer on Venice boardwalk
Who saw the inscription of my poetry on the wall
And was the first one to let me know,
For an American veteran at the bus stop
When on my return from Wednesdays’ farmers’ market
Recited a Khayyam’s quatrain
And I rewarded him with four tangerines.
I do not write poetry for eternity
I write for here and now
And always put the date of composition
Under my poems.
Majid Naficy
July 18, 2017
* Azad in Persian means “free”.
http://iroon.com/irtn/blog/11129/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر