زمینگیر! بیدارشو، دوستانت را بیاب و بیش از این نخواب.
در عصری که انتخاب ِشرافت، همچنان صیغه ی مجهول آسمانی ست
و ریاکاری، از اوج شیونِ عزاها و موج بلندِ نوحه ها می بارد
و جنگِ لعنتِ ناکسان و جهلِ اسودِ سفلگان
سفرهای ناامیدان و بی سرپناهان را با وسواس خالی می کند
ای فرهیختگان سست و مست بگوئید!
راه نرفته ی گرسنگان و ستمزدگان کدامین است؟
فردا و چکاندن ماشه ی فریاد
بهنام چنگائی
در عصری که انتخاب ِشرافت، همچنان صیغه ی مجهول آسمانی ست
و ریاکاری، از اوج شیونِ عزاها و موج بلندِ نوحه ها می بارد
و جنگِ لعنتِ ناکسان و جهلِ اسودِ سفلگان
سفرهای ناامیدان و بی سرپناهان را با وسواس خالی می کند
ای فرهیختگان سست و مست بگوئید!
راه نرفته ی گرسنگان و ستمزدگان کدامین است؟
جز چرخش بسوی فردا و چکاندنِ ماشه ی فریاد!
از فقدان نان، جز تصرف خیابان ها، از بی مهری ِمیدانِ خداباوران جز، دشنه ی انتقام، چیزی برجاست؟
ای ملکوتیان مفسد و مکار!
از بردباری بنده ی مظلوم چه ها نخوردید؟
از خون ِخوش باوری ملت محکوم چه گوهرها نسفتید؟
امتی که، بر جان و پیکرش جز زهرِ تحقیر و دام مرگ نمی گذرد
و در راه آخرتش هم، جز جهنمی کور هویدا نیست.
دیریست گناهان ِسادگی، خیل خیل در خواب و خیالِ از بهشت می گذرد
بی آنکه، کامِ خفته اش به، آنسوی ِبیداری ره برد.
کیان اسلام هم
با همت لاشخوار جهان،
شیپور امامت شیعی و سنی را می نوازد
گوئی دوباره غدیر خم است و، انسان نه در گزند کفتاران، بل در کمین کافران گرفتارست!
در این خیمه شب بازی، سنگری هم برای اختفای " آبرو" باقی نیست.
+
از حسین عصرِ ایران تا، شمرِ قهارِعربستان، همه صف کشیده اند
از میان کول گرسنگی تا، عمق ستمکشی مسلم، فاصله ای ست
که هنوز زعامت ولایت و خادم الحرمین، برای تسطیح اش وحدت آسمانی نیافته اند.
نا گزیر، گریزی از راه حسین و شمر همچنان پیدا نیست.
تا دامِ ترامپ، کدام نام لعنتی را برگزیند!؟
بیرون گود، مسلمانان و زمین و زمان خاموش نشته اند
و انسانیت، آبستن زایش رستاخیزی ست
که در این 14 قرن، مامائی نجست و
انسان امروز اجاقش، بینائی نیافت.
زمینگیر! بیدارشو، دوستانت را بیاب و بیش از این نخواب.
بهنام چنگائی یکم خرداد 1396
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر