مدیترانه ها و مرگِ در راهِ غرب
بهنام چنگائی
در رویا و راهِ غرب
مدیترانه ی دزد، خیلِ گرسنگان را می رباید
در مقدونیه و ماسدونین نیز، همین دیروز، آرزوهای ِزیادی
برخاک شدند، بال هاشان شکست.
بر سقفِ گرسنگی ها و طبلِ تهی ِبی پناهی های انسان، اما
همچنان ترانه ی "گو وست"* بال می زند
برای فردای بهتر ِتهیدستان، ترانه ی بیا وست می خواند
و هزارها سرخورده ی ِسرسخت،
امیدوار و در میانه ی راه
در جنگِ با مدیترانه ها و مقدونیه ها، پیاپی جان می بازند
بیش از همیشه گرسنه و تشنه تر از پیش،
و به نام انسان، بی ارزش تر شده اند.
اما،
همچنان دعوتِ "گوُ وست"
در گوش ِجانِ تشنه و تنِ خسته شان
گوئی، مقاومت و امیدِ رسیدن به "وست" را
می باید همچون باران ِرحمت، بر این کویر ِتهی از انسانیت
به کام خشکِ خویش ببارانند، تا در راه نمانند.
آن سان که، بر بالای تهدیدِ دارِ مرگ هم
هزارها را، درنگ ماندن،
در درندشت بدبختی و نداری در سرزمین های غارتشده شان دیگر نیست.
++
آنجا، در آن وسط ِوست: خوشبختی آنها را بلند آواز می کند.
هی بخوان و بگو وست: آخر، تاکی بی نان و نوا مانی؟
هی بخوان و برو وست: آخر، تاکی با جور و جفا مانی؟
و در آمریکا همین حالا، و در یک قلم
50 میلیون بی سرپناه، دوا و درمان ندارند.
++
و اما، رازِ زندگی و آرزوی کوچکِ نان و آزادی
شورِ انسان را تا کجاهای نبرد با مرگ نبُرد؟
مرگی، بسان 67، هزارها لاله را به مسلخ ِخشم ِخلافتِ شیعه کشاند
مرگی، بسان کوبانی ها و ایزدی ها، که با یادِ خدا
انسان را به دندانهای آدمخواران داعشی کشیده و برد
مرگی اتمی، بسان هیروشیما و ناکازاکی،
مرگی بسان ِگرسنگان ِآفریقائی که نان ـ نیافته، بکام ِمدیترانه فرورفتند.
همچنانکه،
مرگِ آرزوهائی که به آغوش گشوده ی سیم ِخواردارِ مقدونیه ها سپرده شدند.
آری همدردِ جهانی من،
دیریست اختاپوت غرب، کف بر دهان و مغرور
پرچم ِسرخ ِفروفتاده ی برابری را برزمین ِهولناکِ بهره کشی، خون آلوده تر می کشد
و نان، برای نوع ِانسان، همچنان امنیتِ تقسیم ندارد.
و شگفتا که هنوز
ترانه ی "گوُ وسط" در گوش فرداست
که: گمراهان را گروه گروه بسوی توهم ِسرمایه ی مرگبار می خواند.
بهنام چنگائی 1 شهریور 1394
*Go West( برو غرب) ساخته شده 1993 در تحریک و تشویق مردم علیه برابری ساخته شد!
https://www.youtube.com/watch?v=7NZ04BG7TfA