۱۳۹۳ آبان ۴, یکشنبه

دریافتی:
به ايرانيان در تبعيد

majidnaficy_260_2 (2)







مجید نفیسی

كي كشتي خود را به آتش مي كشيم؟
ديرگاهيست كه درين بندرگاه لنگر گرفته ايم
و توفانهاي دريايي در روح ما لانه كرده اند.
دستهايمان از طنابهاي سنگين جدا نمي شوند
و چشمانمان بجز سپيدي نمك نمي بينند.

مرگ با آب دهانهامان درآميخته است

و با هيچ دهانشويه اي پاك نمي شود.
موشهاي موذي، يادنامه هايمان را جويده اند
و در سرتاسر عرشه رد پاي آنها ديده ميشود.
پرندگان ديگر بر فراز دكلها چرخ نمي زنند
و خرده هاي نان
يادآور هيچ خاطره اي نيست.
همسرانمان ديرگاهيست كه عرشه را ترك كرده اند
و كودكانمان در وِلوِله ي باد گم شده اند.

آتش افروزِ ما كجاست؟
تا با كشيدن كبريتي
بادبانهاي نخ نما را به آتش كشاند
و راه دهد تا آتشِ پاك
رهنامه هاي كهن را خاكستر سازد.
بگذار دريا را به دريا واگذاريم
و سفرنامه ي "سندبادِ بحري" را بسوزانيم.
بر اين ساحلِ سخت بايد ايستاد
و استواري زمين را زيرِ پاي خود آزمود.

آيا در ميان ما
زني چون "روما"* يافت نمي شود
تا اين كشتي كهنه را به آتش بكشاند؟
او را بگو كه بپاخيزد
و پيش از اين كه كركسان
بر پيكرهامان به رقص درآيند
بگو كه بيايد
تا در درخششِ چشمان وحشيَش
ايرانشهرِ كوچك خود را ببينيم
كه در كرانه ي آبهاي "آرام"
آرام آرام از دستهاي ما مي رويد.

        17 فوريه 2000

*- به روايت پلوتارك، تاريخ نويس يوناني - رومي، پس از اينكه بازماندگانِ
شهرِ سقوط كرده ي تروا به ايتاليا رسيدند، زني بنام "روما" كشتي ها را به
آتش كشيد تا تبعيديان را وادار كند كه از ادامه ي سفر دريايي دست برداشته
و در آنجا شهر جديدي بنام رُم بسازند.


To Iranians in Exile

by
Majid Naficy

When will we set fire to our ship?
Long have we anchored in this port
And storms have dwelt in our souls,
Our fingers do not relinquish heavy ropes
And our eyes cannot see but whiteness of  salt.

Death has mixed with our saliva
And cannot be removed by any mouthwash.
Sly rats have chewed our chronicles
And their footprints can be seen throughout the deck.
Seagulls no longer whirl around the masts
And crumbs of bread do not evoke any memory.
Our mates have left the board a long ago
And our children are lost in the howling wind.

Where is an arsonist?
Who by striking a match
Sets fire to our shabby sails
And paves the way to the purifying fire
Turning the old maps into ashes.
Let us leave the sea to the sea
And burn Sindbad's book of sea voyages.
We must stand on this rocky shore
And feel the earth's  firmness under foot.

Is there not a Roma* among us
Who can set fire to this old ship?
Tell her to stand on her feet
And before vultures
Dance on our corpses,
Tell her to rise
So in the light of her wild eyes
We see our Little Iran
Growing gradually out of our hands
On the shore of the Pacific.

                                February 17, 2000

*- According to Plutarch, the Greek-Roman historian,  when the
survivors of the falling city of Troy reached Italy, a woman by the
name of Roma set fire to their ships and forced them to give up their
voyage and build the city of Rome as their new homeland.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر