۱۴۰۴ تیر ۲۹, یکشنبه

مرگ وارطان: احمد شاملو / کمون(نشریه نظم کمونیستی)، شماره ۴۹

مرگ وارطان

 احمد شاملو

« وارطان بهار خنده زد و ارغوان شکفت
در خانه، زیرِ پنجره گُل داد یاسِ پیر.
دست از گمان بدار!
با مرگِ نحس پنجه میفکن!
بودن به از نبودشدن، خاصه در بهار…»

وارطان سخن نگفت
سرافراز
دندانِ خشم بر جگرِ خسته بست و رفت…

« وارطان! سخن بگو!
مرغِ سکوت، جوجه‌ی مرگی فجیع را
در آشیان به بیضه نشسته‌ست

وارطان سخن نگفت؛
چو خورشید
از تیرگی برآمد و در خون نشست و رفت…

وارطان سخن نگفت
وارطان ستاره بود
یک دَم درین ظلام درخشید و جَست و رفت…

وارطان سخن نگفت
وارطان بنفشه بود
گُل داد و
مژده داد: «زمستان شکست
و
رفت…

اثر احمد شاملو

 کمون(نشریه نظم کمونیستی)، شماره ۴۹

کمون شماره ۴۹ منتشر شد pdf

آدرس سایت نظم کمونیستی:

 coiran.org

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر