آنها سه تن بودند
اینجا به زیر خاک
آرام و بیصدا
از کار مانده است سه قلب پر از امید
خفتهست دیدگان سه سیمای نو رسید
اینجا در این مزار
در زیر خاک سرد
ناگفته رازهای نهان مرده روی لب
آهنگ عشق و زمزمه گنگ نیمه شب
ماندهست ناتمام
اینجا در این سکوت
در برگهای زرد،
که دامان همی کشند
چون روح گمشده به سراشیب گورها
همراه بانگ شیون خاموش باد سرد
میافکند طنین
لالای مادری که گمان میکند هنوز
رفتهست نوجوان عزیزش به خواب خوش
اینجا به خواب ناز فرورفته «مصطفی»
اینجا فرو طپیده دل گرم «قندچی»
اینجا «شریعت رضوی» بسته دیدگان
اینجا به زیر خاک نهان قلب ملت است!
اینجا در این مکان سه گل خون شکفته است
فرزند خلق در دل گور خفته است
وان خلق بیشکست؛
با خون سرخ خویش؛
اینجا در این مزار نوشتهست یادگار!
اینجا به زیر سایه سرنیزههای سرد
نورس جوانهها،
کز بوستان خلق،
با دست دشمنان بشکستهست ساقشان
خوش آرمیدهاند همه در کنار هم.
آنها سه تن بدند، سه شاخ از سه بوستان
اینجا سه تن، سه رنج، سه امید گمشده
آرام خفته اند
اینجا میان پنجه دریای پر زموج
در زیر ابر تار
اندر غریو رعد،
همراه باد و برق،
روزی، دمی، سه قطره شفاف و تابناک
آرام در دل صدف زندگی چکید
تا آورد ببار
روز دگر سه گوهر پربار افتخار.
آنها سه تن بدند و چو بسیار دیگران
هشتند پا به پهنه دنیای بیکران
اما زمان مرگ
آنها سه تن بدند که مردند قهرمان!
آنها سه تن بدند که ماندند جاودان!
۲٣ آذر ۱٣٣۲- امامزاده عبدالله
(به نقل از روزنامه «مردم» مورخ ۲۲ دی ١٣٣۲)
آرامگاه شهیدان ١۶ آذر
https://edalat.org/%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85%db%8c-%d8%a8%d8%a7%d8%af-%d8%ae%d8%a7%d8%b7%d8%b1%db%80-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af%d8%a7%d9%86-%d9%a1%db%b6-%d8%a2%d8%b0%d8%b1/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر