كوهنورد نوپا: مجید نفیسی
كوهنورد نوپا
![majid-nafisi-c[1]](https://lh3.googleusercontent.com/blogger_img_proxy/AEn0k_vZE8yqcKAk7mNheVwHEclK1GdRxbIFdynIXnOzmfsE4UzVlw8hYkecI6w4R7PUGMClT0CyW1Jy4BYr0tZi9Fr3cdz4REiBAae5uz9kFBaP1IkfC2at95pEAAqAP6ANYgJ8=s0-d)
مجید نفیسی
سرد و سخت
از سينه ام پائين مي رفتي
و پا بر كمرگاهم مي كوبيدي
انگار مي خواستي با دستان كوچكت
اين صخره ي پوكي را كه منم
با خود به دره ي ناكجا بكشاني.
ايستاده بودم و از خود مي پرسيدم:
"آيا دارد از جدايي ها شكايت مي كند؟"
بار ديگر
وقتي بيكديگر لبخند مي زنيم
از كمرگاهم بالا بيا
و سرت را بر سينه ام بگذار.
مي خواهم اي كوهنورد نوپا
از من صخره اي مغرور بسازي.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر