۱۴۰۳ آذر ۹, جمعه

دو ایرانی در پاریس- برای نستور رخشانی، و لینک‌های شعرها، کتاب‌ها، و مقاله‌های مجید نفیسی(به‌فارسی و انگلیسی)

 

دو ایرانی در پاریس

مجید نفیسی

        برای نستور رخشانی

 

باید به آب دست بزنیم
مگر از "ازبک" و "ریکا" کمتریم
آن دو شخصیت خیالی
که مونتسکیو چهار قرن پیش
از اصفهان به پاریس آورد
تا چون سخنگویی بجای او
در رمان "نامه‌های ایرانی" اش
علیه خودکامگی سخن گویند.

در کنار رود سن
دست یکدیگر را می‌گیریم
و از پله‌ها پائین می‌رویم
در آخرین پله خم می‌شویم
و دستهامان را به‌سختی
به آب می‌رسانیم.
آنسوتر کشتی بزرگی می‌گذرد
با صدای رقص و آواز.
آیا من ازبکم و تو ریکا؟
آیا تو ازبکی و من ریکا؟
مونتسکیوی ما کجاست؟

آنگاه از پله‌ها بالا میرویم
خود را با چند شاه‌بلوط بوداده
سرگرم می‌کنیم
و در جستجوی مونتسکیوی خود
از کنار سن به راه می‌افتیم.


        هجدهم نوامبر دوهزار‌و‌بیست‌و‌چهار  
 

https://iroon.com/irtn/blog/20742/two-iranians-in-paris/

 

Two Iranians in Paris

Two Iranians in Paris

Majid Naficy

        For Nestor Rakhshani

We must touch the water
To catch up with Usbek and Rica
Those two fictional characters
Whom Montesquieu four centuries ago
Brought from Isfahan to Paris
To serve as his mouthpieces
Speaking against despotism
In his novel “The Persian Letters”.

By the River Seine
We hold each other’s hands
And descend the stairs.
In the last step
We bend and barely
Touch the water.
There, a huge ship passes by
With the sound of dancing and singing.
Am I Usbek and are you Rica?
Are you Usbek and am I Rica?
Where is our Montesquieu?

Then we climb up the stairs,
Make ourselves busy
With some grilled chestnuts
And start to walk by the Seine
In search of our own Montesquieu.


        November 18, 2024

***

لینک‌های شعرها، کتاب‌ها، و مقاله‌های مجید نفیسی(به‌فارسی و انگلیسی)

 
1 Poem: Two Iranians in Paris  شعر: دو ایرانی در پاریس
مجید نفیسی: جمالزاده و مشکل وطن
نثار تاج: نگاهی کوتاه به کتاب «شاهدی برای عزت» از شاعر مجید نفیسی
Majid Naficy: Ruthless Gods شعر:” خدایان بی‌رحم" 
Majid Naficy's New Book: A Witness for Ezzat
کتاب تازه‌ی مجید نفیسی: شاهدی برای عزت
Majid Naficy in Wikipedia
Music: Mendelssohn: Verleih uns Frieden for choir, and orchestra or organ
Fresh Air NPR:  A Yo-Yo Ma Thanksgiving
Background Briefing with Ian Masters: What We can Be Thankful For in These Bleak Times | How Women Can Resist and Fight Back Against a Regime of Hate and
Misogyny | What We As Individuals Can Do to Resist and Overcome the Coming Darkness 
The New Yorker: Must-See Independent Holiday Movies
The New Yorker: The Triumph of the Post-Thanksgiving Sandwich
The New Yorker: Expiration Dates According to My Mom
The New Yorker: What Would the Father of American Football Make of the Modern Game?
The New Yorker: The Case Against Travel
 
"And yet it does turn!" Galileo Galilei (1564-1642)
 
 

۱۴۰۳ آبان ۱۹, شنبه

خدایان بی‌رحم، و لینک‌های کتاب‌ها، مقاله‌ها و شعرهای مجید نفیسی(به‌فارسی و انگلیسی)

 

خدایان بی‌رحم

مجید نفیسی

در بیرون, باد گرم "آنای قدیس"
بی‌رحمانه می‌وزد
و با خود سرفه و خارش می‌آورد.
من در بستر افتاده‌ام
و به جهانی می‌اندیشم
که قلب خود را
به قدیسان بی‌رحم داده است.
در ایران جانشینان الله همچنان خون می‌ریزند
در آمریکا بشارتگران مسیحی
به شیادی رای داده‌اند
تا نبرد آخر‌زمانی را آغاز کند
و در اسرائیل جانیان برای کشتار کودکان غزه
از داستانهای تورات الهام می‌گیرند.
من از جهانی که قلب خود را
به خدایان بی‌رحم داده است
بیزارم.
اما ناگهان صدای نرمه‌زنگی مرا از جا می‌جهاند
پسرم صدای سرفه‌هایم را
از فرسنگها دور شنیده
و برایم آب مغز استخوان سفارش داده است.
خدایان بی‌رحم را رها می‌کنم
و آبی به صورتم می‌زنم
تا پیش از این که پیک
بسته‌ی محبت را بدستم دهد
آماده باشم.

        هشتم نوامبر دوهزار‌و‌بیست‌و‌چهار

Ruthless Gods

  

Majid Naficy

Outside, the warm wind of Santa Ana
Ruthlessly blows
And brings coughing and itching.
I am fallen in bed
Thinking of the world
Which has given its heart
To ruthless saints.
In Iran, the deputies of Allah still shed blood,
In America, the evangelists
Have voted for a con artist
To start Armageddon
   And in Israel, the criminals
Are inspired by the stories of the Old Testament
For massacring children in Gaza.
I detest the world
Which has given its heart
To ruthless gods
But suddenly the sound of a soft ring makes me jump.
My son has heard the sound of my coughs
From miles away
And has ordered bone marrow broth for me.
I let go of ruthless gods
And splash some water to my face
So that before the delivery man
Hands me the package of kindness
I will be ready.

November 8, 2024

https://iroon.com/irtn/blog/20690/ruthless-gods/

***

لینک‌های کتاب‌ها، مقاله‌ها و شعرهای مجید نفیسی(به‌فارسی و انگلیسی)

 
 
 
Majid Naficy: Ruthless Gods شعر:” خدایان بی‌رحم" 
Majid Naficy: Seven Poems During Trump
هفت شعر در زمان ترامپ
مجید نفیسی: دریغی بر پایان کار "آوای تبعید"
جادوی شعر: هفده شعر از هفده شاعر انقلاب مشروطیت
Majid Naficy's New Book: A Witness for Ezzat
کتاب تازه‌ی مجید نفیسی: شاهدی برای عزت
Majid Naficy in Wikipedia
Music: Mendelssohn: 3 Preludes for piano
The New Yorker: The Reckoning of the Democratic Party
The New Yorker: Donald Trump, Reprised
The New Yorker: How Donald Trump, the Leader of White Grievance, Gained Among Hispanic Voters
The New Yorker: 2016 and 2024
The New Yorker: Five Thought Experiments Concerning the Underlying Disease
The New Yorker: A Fourth-Rate Entertainer, a Third-Rate Businessman, and a Two-Time President
The New Yorker: After Trump’s Reëlection, How Can Americans Rebuild a Common Life?
The New Yorker: What Does It Mean That Donald Trump Is a Fascist?
The New Yorker: Donald Trump’s Supreme Court Majority Could Easily Rule Through 2045
Vox Populi: Elizabeth Warren & Bernie Sanders respond to the 2024 election
The Markaz Review: The Haunting Reality of Beirut, My City
 
 
"And yet it does turn!" Galileo Galilei (1564-1642)
 
 

۱۴۰۳ آبان ۱۲, شنبه

هفت شعر در زمان ترامپ، و لینک‌های مقالات، اشعار، و کتب: مجید نفیسی(به‌فارسی و انگلیسی)

 

هفت شعر در زمان ترامپ

مجید نفیسی

 

یک: حقیقت و دروغ

در پاپیروسهای مصری خواندم
که حقیقت و دروغ برادر بودند.
یک روز حقیقت دشنه‌ی دروغ را به وام گرفت
ولی از بد حادثه آن را گم کرد.
دروغ شکایت به دادگاه برد
و ادعا کرد که دشنه را عوضی نیست
و قاضی را بر آن داشت تا در برابر
چشمهای حقیقت را کور کند
و به دربانی خانه‌ی دروغ بگمارد.

امروزه هم آدمکی دروغزن
با انکارِ مکررِ واقعیات
چشم حقیقت را کور کرده
و به دربانی خانه‌ی خود گماشته
و روزنامه‌نگاران و دانشمندان را
که دروازه‌بانانِ خانه‌ی حقیقت هستند
از پرسش و پژوهش بازداشته.

اگر به حقیقت باور داری
خانه را از دروغ بپیرای
و چون فرزندِ حقیقت در افسانه‌ی مصری
به دادخواهیِ حقیقت برخیز
تا چشمهایش دوباره بدرخشند.

        سی‌و‌یکم ژانویه دوهزار‌و‌هفده

 

دو: بگذار آمریکا دوباره آمریکا شود  


آمریکایی که من می‌شناختم
دستهایش را برایم گشود
و مرا کنار فرزندانش نشاند.

از میهنی گریخته بودم
که همسرم در آن تیرباران شد.
پیشمرگه‌ای مرا به ترکیه برد
وکیلی به فرانسه
و کفیلی به آمریکا.
چنین بود که شهروندِ این کشور شدم.

اما امروز
آنها که نوزادان را از مادرانشان
در مرز مکزیک جدا کرده‌اند
می‌خواهند شهروندی را از من پس بگیرند.

نه! این آمریکایی نیست که من می‌شناختم
آمریکایی که پروتستانهای فرانسوی
و کاتولیکهای انگلیسی به آن کوچیدند،
آمریکایی که یهودیان آلمانی
فراریانِ شوروی
و پناهندگانِ نااروپایی به آن پناه آوردند.

بگذار آمریکا دوباره آمریکا شود*
نوزادان را به پناه‌جویان برگرداند
و همه‌ی فرزندانش را بیکسان در‌بر‌بگیرد.

        یازدهم ژوئیه دوهزار‌و‌هژده

*- "بگذار آمریکا دوباره آمریکا باشد" لنگستن هیوز

 

سه: شبی که میشل با باراک رقصید

 

آیا آن شب را به‌یاد‌می‌آوری
شبی که میشل با باراک رقصید؟
همه‌ی مردم با آنها رقصیدند
و من هم با همسر سابقم
روبروی تلویزیونی قدی
در بزمگاهی شبانه سرِ خیابان.

آیا آن شب را به‌یاد‌می‌آوری
شبی که میشل با باراک رقصید؟
من منفی‌بافی را رها کردم
شهروندی کوشا شدم
و همراه با دیگران فریاد زدم:
"آری، ما می‌توانیم."

آیا آن شب را به‌یاد‌می‌آوری
شبی که میشل با باراک رقصید؟
هیچ کس نمی‌دانست که به‌زودی
برده‌داران سر از خاک بر‌می‌دارند
و با تفنگها و خدایشان
ترس و نومیدی می‌پراکنند.

آیا آن شب را به‌یاد‌می‌آوری
شبی که میشل با باراک رقصید؟
آن شب دوباره باز‌خواهد‌گشت
مالیا با ساشا خواهد رقصید
و پسرم آزاد با دوست‌دختر سابقش
و آمریکا لینکلنِ دیگری خواهد یافت.

        بیست‌و‌ششم ژوئیه دوهزار‌و‌هژده

 

چهار: این خانه بو گرفته است

 

این خانه از آن تو نیست.
به برج سیمانیت بازگرد
با پیشابدان طلائیش!

آن کس که به جای تو خواهد نشست
باید چراغ راهنمای این ملت باشد
نه چون تو سرکرده‌ی جانیان.

دور نیست
که رودخانه‌ی میسیسیپی
به رودخانه‌ی کلرادو بپیوندد
و این خانه را یکسره
از گند چهارساله‌ات بشوید.*

برخیز ای هرکول آمریکایی
که در دل هر زن و مرد آگاه
خانه داری!
برخیز! برخیز!
این خانه بو گرفته است!

        بیست‌و‌دوم مه دوهزار‌و‌بیست

*- اشاره است به پاک کردن طویله‌های آژیاس بدست هرکول.    


پنج: كرم


تو آن کرم سیبی که یک‌شبه
به اژدهایی خون‌آشام بالید
چونان کرم هفتواد در "کارنامه‌ی اردشیر"
که در ذهن مردم خانه کرد
و آنها را به کیش خویش کشانید.

چه غم اگر در روزگار ما
اردشیر دیگری بپا‌نخیزد
تا در دهانت سرب مذاب بریزد
و با افروختن آتشی پر‌دود بر بام
مردم را به گشودن بارویت بخواند.

نه! این بار, به‌جای قهرمان
مردم خود یک‌به‌یک
برگه‌های رایشان را پست میکنند
تا از مسندت به‌زیر‌کشند
و به مردابت باز‌گردانند.

        پانزدهم اکتبر دوهزار‌و‌بیست


شش: امشب به ترامپ می‌اندیشم


امشب به ترامپ می‌اندیشم
که در کاخ سفید تنها نشسته
و به شکستش می‌اندیشد.

او شاه نیست
که از برابر انقلاب گریخت
و دیگر به وطن بازنگشت.

او پیشوا نیست
که در سنگرش در برلین
گلوله‌ای در مغز خود چکاند.

او ریئس‌جمهوری رفتنی‌ست
که باید گوشی را بردارد
و به رقیبش شادباش بگوید.

باشد که الهه‌ی آزادی
به او جرات این کار را دهد
تا بردباری
جای نفرت را بگیرد
و آمریکا دوباره آمریکا شود.

        ششم نوامبر دوهزار‌و‌بیست

 

هفت: نقطه‌ی پایان

 

من آن گلوله‌ام
که هیتلر در مغز خود نشاند
در نهانگاهش.

من آن لخته‌ی خونم
که استالین را به اغما کشاند
در خوابگاهش.

من آن موریانه‌ام
که عصای سلیمان را سائید
تا جسد ایستاده‌اش فرو‌افتاد.*

من آن نقطه‌ی پایانم
چه باک اگر خودکامگان
خود را جاودان بخوانند.

        دوم ژانویه دوهزار‌و‌بیست‌و‌یک

*- قرآن, سوره‌ی "سبا", آیه‌ی چهارده. این روایت در تورات یافت نمی‌شود.


https://iroon.com/irtn/blog/20671/seven-poems-during-trump/

 

Seven Poems During Trump

 

Seven Poems During Trump

Majid Naficy

One: Truth and Falsehood

 

I read in Egyption papyruses
That Truth and Falsehood were brothers.
One day Truth borrowed Falsehood’s dagger
But lost it by misfortune.
Falsehood took the case to court,
Claimed the dagger was irreplaceable
And asked the judge in return
To blind Truth and order him
To become the doorkeeper of Falsehood’s house.

Today, too, a false little man
Has blinded Truth
By his repetitious denial of facts
And made him the doorkeeper of his house
And stopped journalists and scientists
Who are the gatekeepers of the house of Truth
From questioning and researching.

If you believe in Truth
Cleanse the house from Falsehood
And, as the child of Truth in the Egyption legend,
Rise to seek justice for Truth
Until his eyes shine again.

        January 31, 2017  


Two: Let America Become America Again


The America that I knew
Opened her arms to me
And placed me next to her children.

I had fled my homeland
Where my wife was executed.
A peshmerga took me to Turkey
A lawyer to France
And a sponsor to America.
Thus I became a citizen of this country.

But today,  Those who separated
Infants from their mothers
At the Mexican border
Want to remove my citizenship.

No! This is not the America that I knew
The America where French Protestants
And English Catholics migrated,
The America where German Jews
Soviet defectors
And non-European refugees took refuge.

Let America become America again*
Return infants to asylum seekers
And embrace all of her children equally.

        July 11, 2018

*- “Let America be America again” Langston Hughes

 

Three: The Night Michelle Danced with Barack

Do you remember that night,
The night Michelle danced with Barack?
All people danced with them,
I, too, with my ex-wife
In front of a giant TV
In a nightclub on the corner.

Do you remember that night,
The night Michelle danced with Barack?
I let go of cynicism
Became an active citizen
And shouted with the others:
“Yes! We can.”

Do you remember that night,
The night Michelle danced with Barack?
No one knew that soon
Slaveholders would rise from graves
And spread fear and despair
With their guns and God.

Do you remember that night,
The night Michelle danced with Barack?
That night will return again
Malia will dance with Sasha
And my son Azad with his ex-girlfriend
And America will find another Lincoln.

        July 26, 2018

 

Four: This House Stinks


This house is not yours.
Go back to your concrete tower
With its golden toilet!

The one who will replace you
Must be the leading light of this nation
Not like you, the head of criminals.

It is not long
Until the Mississippi River
Joins the Colorado
And washes off your four-year filth
Thoroughly from this house.*

Rise, oh American Hercules
Who live in the hearts of
Every informed woman and man.
Rise! Rise!
This house stinks!


        May 22, 2020

*- An allusion to Hercules’ washing-off the Augean stables.

 

Five: Worm


You are that apple worm which overnight
Grew into a bloodthirsty dragon
Like Haftvad’s worm in the “Ardashir Chronicles”.*
It nested in the minds of people
Drawing them to its cult.

No sorrow if in our time
Another Ardashir does not rise
To pour molten lead in your mouth
And call the people to open your castle
By setting a smoking fire on the roof.

No! This time, Instead of a hero,
The people themselves one by one
Will mail their ballots
To bring you down from your seat
And return you to your swamp.

        October 15, 2020

*- Ardashir I founded the Sasanian Dynasty in Iran in 224 A. D. He slew Haftvad’s worm before crowning himself king of kings:
https://iranicaonline.org/articles/haftvad-haftwad

 

Six: Tonight I Think of Trump


Tonight I think of Trump
Who sits in the White House alone
Thinking of his defeat.

He is not the Shah
Who fled the Revolution
And never returned home.

He is not the Fuhrer
Who, in his bunker in Berlin,
Put a bullet in his head.

He is an outgoing president
Who must pick up the phone
And congratulate his rival.

May the Goddess of Liberty
Give him courage to do this
So that tolerance
Replaces hatred
And America becomes America again.

        November 6, 2020

 

Seven: Endpoint


I am that bullet
Which Hitler put in his head
At his hideout.

I am that blood clot
Which took Stalin into a coma
In his bedroom.

I am that termite
Which gnawed away Solomon’s cane
Until his standing corpse fell*.

I am that endpoint
No matter if the tyrants
Call themselves eternal.

        January 2, 2021

*- The Quran 34:14. The Bible does not have this narrative.    

***

لینک‌های مقالات، اشعار، و کتب: مجید نفیسی(به‌فارسی و انگلیسی)

 
Majid Naficy: Seven Poems During Trump
هفت شعر در زمان ترامپ
Vox Populi: Michelle Obama Rallies for Harris in Kalamazoo
مجید نفیسی: دریغی بر پایان کار "آوای تبعید"
جادوی شعر: هفده شعر از هفده شاعر انقلاب مشروطیت
Majid Naficy's New Book: A Witness for Ezzat
کتاب تازه‌ی مجید نفیسی: شاهدی برای عزت
Majid Naficy in Wikipedia
Music: Mendelssohn: 3 Hymns for alto solo, choir and orchestra
The Markaz Review: Palestinian Artists Reflect on the Role of Art in Catastrophic Times
The New Yorker: The Tucker Carlson Road Show
The New Yorker: Dorothy Parker and the Art of the Literary Takedown
The New Yorker Radio Hour: Liz Cheney on Donald Trump, Mitch McConnell, and Jeff Bezos
The New Yorker: Is the Labor Movement Screwed No Matter Who Wins the Election?
The New Yorker: How Far Can Political Ads Go to Swing the Vote?
 
 
"And yet it does turn!" Galileo Galilei (1564-1642)